
قبل از حركت ، از آزادي كامران آسا مطلع و بسيار خوشحال مي شويم اما در بدو ورودمان باخبر مي شويم خانواده كيانوش در رابطه با برگزاري مراسم با مشكلات بسياري روبرو شدند و برادر بزرگ كامران و كيانوش چندين بار به اطلاعات و آگاهي و ... فراخوانده شده و حتي تا مرز گرفتن تعهد از آنها پيش رفتند . مراسم در مسجد و سپس در تالار يكي پس از ديگري لغو شد تا در نهايت خانواده مجبور شدند مراسم را در منزل شخصي برگزار نمايند . علاوه بر فراخوانده شدنشان توسط اطلاعات و ... نيروهاي امنيتي به دفعات به در منزل آمده و با درخواست هاي مكرر باعث سلب آرامش خانواده شده بودند .
حوالي ساعت 8:30 روز 25 خرداد به اتفاق خانواده كيانوش بر سر مزار بوديم كه خانواده متوجه مي شوند با اسيد به سنگ قبر كيانوش تعرض شده است و اين موضوع باعث آزردگي شديدشان مي شود . برادر بزرگ كيانوش به نيروي انتظامي كه در آرامگاه و در نزديك مزار كيانوش حضور داشتند مراجعه و يكي از آنها را با خود آورده و به او معترض مي شود : "بيش از ده روز است كه ما را به همه مراكز امنيتي و اطلاعاتي مي بريد و از ما مي خواهيد دست از پا خطا نكنيم و مراقب باشيم . چه كسي بايد مراقب اينجا باشد ؟ متولي اينجا كيست ؟ چرا برخي به راحتي مجوز اين كار را مي يابند و حتي تذكر هم نمي گيرند ولي ما حتي براي برگزاري مراسم بزرگداشت تا اين حد زير فشار قرار مي گيريم . "
او براي كساني كه اين تعرض را انجام دادند يادداشتي بر روي اطلاعيه برگزار مراسم سالگرد كيانوش نوشت كه به شرح زير است :
به نام حق
كسي كه به قبر اين جوان نخبه و شايسته وطن تعرض نموده است ، فرد يا افرادي بدبخت ، بيچاره ، عقب افتاده از جامعه و افرادي از خدا بي خبر هستند .
كيانوش يك كارشناس ارشد براي وطن و انقلاب بود و آنها كساني هستند كه به نام .... مردم را از دين و انقلاب دور مي سازند .
«خانواده آسا»
زماني كه بر سر مزار كيانوش بوديم در فاصله كمي دورتر شاهد حضور خانواده ديگري بر سر مزاري ديگر بوديم كه دردمندانه سوگواري مي كردند و متوجه مي شويم آنها خانواده حسين طهماسبي شهيدي ديگر از شهداي 25 خرداد هستند كه در كرمانشاه به شهادت رسيد .
يكي از اقوام تعريف مي كند : "حسين فارغ التحصيل رشته حسابداري در مقطع كارداني بود كه روز 25 خرداد با تعدادي از مردم در يكي از خيابانهاي كرمانشاه حضور داشت ، نيروهاي گارد ويژه دو طرف خيابان را مي بندند و آنها را محاصره كرده ،به ازاي هر نفر تقريبا ده گارد با باتوم و لگد به جانشان مي افتند . وقتي حسين به خانه مي رسد اثر لگدها و جاي پاهاي گارد بر روي شكمش كاملا پيداست . مادر اصرار به مراجعه به پزشك را دارد ولي حسين نمي پذيرد و فكر مي كند حالش خوب مي شود . مادر حسين تا ساعت 2 نيمه شب كنار حسين مي ماند و بعد مي خوابد . ساعت 9 صبح وقتي براي بيدار كردن حسين مي رود ميبيند حسين ديگر هرگز برنخواهد خواست . "
حسين براثر ضربه مغزي به شهادت مي رسد ولي پزشكي قانوني علت مرگ را سكته در خواب اعلام مي كند .
كمي كنار خانواده حسين طهماسبي مي مانيم و بعد از آنها خداحافظي مي كنيم .
در وسط حياط منزل ميزي قرار داده شد كه كفش ،كوله ها ، تنبور و تعدادي از كتابهاي كيانوش بر روي آن قرار داشت .
در پايان مراسم موسيقي عرفاني اجرا شد كه حال و هواي خاصي به مجلس بخشيد .
ما بعد از شام كه شامل غذاي نذري (عقيقه) بود از خانواده كيانوش و از پذيرايي گرم و صميميشان تشكر كرده و با اميد به اينكه اين بار در شادي و جشنشان شركت كنيم از آنها خداحافظي كرديم .
يك مادر عزادار