.... .... .... .... ....
.

یاد آن معلم شهيد بخير باد - عباس علی آبادی


ماه ها از افتتاح حسينيه ارشاد ميگذ شت . و تبليغات فراوانی هم در سراسر کشور . برايش شده بود . و همه ی مشاهير اسلام شناس هم . در آن ساختمان کم نظير و مدرن و ديدنی و در يکی از بهترين مکانهای تهران . به سخنرانی و بحث ميپرداختند. اما اثرش در ميان جامعه . بويژه جوانان . مخصوصا تحصلی کرده ها و روشنفکران زياد محسوس نبود . تا استاد دکتر علی شريعتی . پشت تريبون حسينيه ارشاد قرار گرفت که در وطن دربند شاه . غلغله ای شده بود . و چنان استقبالی از سخنان معلم شهيد شده بود که. حسينيه مجبور شد . برای ورود جوانان به سالن ثبت نام کند. منهم نام نويسی کردم و برای حضور در کلاس پربار و انگيزاننده دکتر . کارت عضويت گرفتم.و هروقت . کلاسهايش شروع ميشد . با ذوق و شوق وصف ناپذيری . در ان نشست با شکوه حضور بهم ميرسانديم . و از محضر پر فيضش سود های فراموش نشدنی ميبرديم . و به وصايای دينی و تاريخی و انقلابی اش . عمل ميکرديم . / با کاری حسينی و يا کاری زينبی . /و با جان و دل اين رهنمود جاودانه اش را . اجرا ميکرديم . که حسينی کار کم بودند و زينبی کار بيشتر.و هردو کار در راستای بر اندازی ستم حاکم و در بار ستمگر.و مهمتر از همه . ارتجاع سياه را هم به همه معرفی کرد . و دين و مذهب افيونی را و سردمداران طماع اين جريان های ضد توحيدی را . که از نام خدا و پيامبر و دين و مذهب و کتاب خدا . فقط نام و نان و مقامش را ميخواستند و بس . و دست در دست دربار شاهان . در لجنزار خودپرستی و خشم و شهوت غوطه ميخوردند . و در حاليکه خود هر روز مرتکب گناهان کبيره ميشد ند . از سهويات مردم محروم نميگذ شتند و برای عفو گناهان ناکرده شان . دسترنج شان را بنام دين و مذهب خدا به يغما می بردند. که دکتر با افشا گری های بی نظيرش . مردم را آگاه کرده و ضربه بزرگی بر پيکر حکومت دستار بندان بد آئين زد . که پس لر زه های آن هنوز . دکان داران دين را ميلرزاند . و از نامش چنان هراسی دارند که نگوييد و نپرسيد!!...
در آن روزهای شادی زا و سر فراز کننده . وقتی به اين مرد بزرگ و انديشه نجاتبخشش . فکر ميکرديم و با آن زندگی ميکرديم و در عمل به رهنمودهايش ميکوشيديم . هر روز خدا . از راست و چپ مورد هجوم بوديم . از دستار بندان و ساواک شاه چو ب ميخورديم و تحت فشاری کشنده بوديم . بسياری از دستار بندان بزرگ عمامه و عمله های شان . کمر به طرد و لعن و نابودی اش بستند . پا به پای ساواک شاه . که شريعتی . بيسواد است . ساواکی است . منافق است . سنی است . شيعه غالی است . آمريکايی است . وا بسته به اجانب است. خرابکار است . بی دين است . ضد ولايت امامان معصوم است . طاغی است . باغی است . يا غی است . التقاطی است . ضد مردم است . وطن برباد ده است .و از اين سروغ های شاخدار. که هر ظالم نابکاری . به نيروهای پيشرو و انقلابی می بست تا سد و مانعی در راه پيشرفتش بشود. اما . هرگز به آرزوی شان نرسيد ند و نخواهند رسيد. که در رابطه با معلم شهيد نرسيد ند و نخواهند رسيد...

عباس علی آبادی
خرداد 1389