روز يكشنبه 27 تيرماه مادر شهيد علي حسن پور، اكرم نقابي (مادر سعيد زينالي)، خانم پروين فهيمي (مادر سهراب اعرابي) همراه با مادران عزادار پارك لاله و يك نماينده از مادران عزادار رشت به ديدار مادر شهيد رامين رمضاني رفتند. در اين ديدار مادر رامين از خصوصيات اخلاقي رامين مي گويد كه همه انسانها و ايران را خيلي دوست داشت و عشق بي نهايت به ايرانش داشت، عاشق عدالت بود. مي گويد اگر زنده مي ماند حتما زندگي سختي مي داشت چون رفاه را براي همه مردم ايران مي خواست و به هيچ عنوان نمي توانست تحمل كند به كسي كوچكترين آزاري برسد.
وی مي گويد اهل سياست نبود و در سن 22 سالگي اصولا نمي توانست خيلي از سياست سر در بياورد ولي تلاش مي كرد تا براي آيندگان راه درست و صحيح را در پيش بگيرد. رامين نسبت به اوضاع جامعه و مردم احساس مسئوليت مي كرد و اصلا بي تفاوت نبود، از دروغ و بي عدالتي بيزار بود.
رامين از محل پادگان در زابل به تهران آمده بود تا در راهپيمايي شركت كند چون از بي توجهي به راي و خواسته مردم و توهين به آنها به شدت ناراحت بود.
مادران شهدا در اين ديدار مي گويند حداقل انتظاري كه مادران دارند اينست كه افرادي كه جوانان مردم را به قتل رساندند و تمام مدارك آنها را بررسي كرده بودند و مدارك و عكس در پزشكي قانوني و ... موجود بود مي بايستي هرچه سريعتر به خانواده ها اطلاع داده مي شد. اطلاع و آگاهي از آنچه بر سر فرزندانمان آمده حداقل حق انساني هر خانواده است درحالي كه مسئولين تمام تلاش خود را بكار بردند تا خانواده ها را در بي خبري مطلق نگه دارند.
مادر شهيد حسن پور مي گويد وقتي به قاضي عكس تيرخورده پسرم را كه همه جا پخش شده بود نشان مي دهم قاضي به من مي گويد شايد پسرت رفته خارج از كشور!!؟ و اين بي خبري براي خانواده حسن پور 105 روز پس از 25 خرداد كه تاريخ شهادتش بود طول كشيد.
مادر رامين مي گويد امام حسين در مقابل يزيد حداقل شمشير داشت در مقابل شمشير، ولي بچه هاي ما چي دست خالي و در برابر گلوله!!!؟ و ساير مادران يادآور مي شوند كه در همان دوره يزيد هم روايت مي كنند امام زين العابدين چون بيمار بود و شمشير نداشت يزيد با او كاري نداشت و زنده ماند و حضرت زينب حتي پس از اسارت در بارگاه يزيد سخنراني مي كند ولي با بچه هاي ما چه كردند حتي وقتي خواستند در نهايت آرامش تعداد بي شمارشان را به رخ بكشند و خواهان ترتيب اثر دادن به جمعيت ميليونيشان بودند نتوانستند تحمل كنند و آنان را به گلوله بستند يعني به خود اجازه دادند به سمت ميليونها نفر شليك كنند.
مادر رامين مي گويد از اون بسيجي كه رامين را به قتل رسانده شكايتي ندارد و خواستار مجازات او نيست چرا كه اون شايد فقط 15 سالش باشد و مامور باشد و معذور من آنكه فرمان داد را مي خواهم. مي گويد در دادگاه قاضي شهرياري از من پرسيد از چه كسي شكايت داري و من هم نام دو تن از رده هاي بالاي حكومت را بردم و قاضي گفت: جو سازي نكن. ولي من اصرار كردم من از اينها شكايت دارم چون كشور ما را دزديدند و دادند دست يك عده اي كه در حال غارت كشورمان هستند و به بچه هاي ما هم اجازه حرف زدن نمي دهند. مادر رامين از ساير مادران داغدار مي خواهد كه با هم در ارتباط باشند و هماهنگ با يكديگر از همديگر حمايت عاطفي بكنند.
روحش شاد، راهش پر رهرو باد
منبع: مادران عزادار
وارد شده: 4 خرداد 1389 - 26 ژوئیه 2010