.... .... .... .... ....
.

تایید حکم اعدام محسن و احمد دانشپور


حکم اعدام محسن و احمد دانشپور در دادگاه تجدیدنظر تایید شده است. همسر آقای محسن دانشپور، خانم مطهره بهرامی به ۱۰ سال و ریحانه حاج ابراهیم و قائمی هر کدام به ۱۵ سال، زندان توام با تبعید محکوم شده‌اند.
به گزارش خبرگزاری حقوق بشر ایران(۲۷تیر۸۹) محسن دانشپور مقدم به همراه همسرش مطهره بهرامی و فرزندش احمد دانش‌پور و دو تن از نزدیکان به نام ریحانه حاج ابراهیم دباغ و هادی قائمی روز عاشورا، ششم دی‌ماه در منزل‌شان بازداشت شدند و در یک پروسه قضایی مغشوش و پنهانی به حکم‌های سنگین اعدام و سال‌ها حبس محکوم شده‌اند.
میثم دانش‌پور فرزند محسن دانشپور در خصوص بازداشت خانواده‌اش به «خبرنگار خبرگزاری حقوق بشر ایران » می‌گوید: «من آن روز در منزل نبودم، چند مامور آن روز به خانه ما مراجعه می‌کنند و بعد از تفتیش منزل آن‌ها را بازداشت می‌کنند. اعلام شده بود که مادر و پدرم در خیابان و در خلال تجمع‌های اعتراضی سال گذشته بازداشت شده‌‌اند که صحت نداشت، چرا که اصولا از نظر جسمی پدر و مادرم شرایط بیرون رفتن از منزل برای‌شان بسیار مشکل است.»
با این حال در فروردین ماه جاری دادگاه انقلاب تهران برای این پنج تن به اتهام محاربه حکم اعدام صادر می‌کند. این خانواده در دادگاه بدوی با وکیل تسخیری در دادگاه حاضر شده‌اند. میثم دانشپور در این مورد می‌گوید: « وکیل تسخیری داشتند، اما وکیلی که دو دقیقه قبل از برگزاری دادگاه بیاید و فقط اسم و فامیل را بپرسد و فقط برای این باشد که وکیلی هم در پرونده باشد که وکیل نمی‌شود، برای خانواده ما مثل این بود که هیچ وکیلی نداریم.»
با توجه به روند دستگیری، محاکمه و عدم دسترسی‌ به وکیل برای دفاع از پرونده ، به نظر می‌رسد هیچ اتهام خاصی متوجه احمد دانش‌پور مقدم و اعضای دیگر خانواد نباشد، جز این‌که یکی از فرزندان‌شان در اردوگاه اشرف است و این حکم نیز از دیگر احکامی اسث که بیش‌تر برای ترساندن مخالفان صادر شده است.
محسن دانش‌پور مقدم ۶۷ سال سن دارد و از نظر جسمی در شرایط مناسبی نیست و نگرانی‌های زیادی نیز در حال حاضر برای سلامتی‌ ایشان در زندان وجود دارد. میثم فرزند وی می‌گوید :«مادر (مطهره بهرامی) شصت سال و پدرم نزدیک به هفتاد سال سن دارد، از بیماری‌های زیادی رنج می‌برند که مقتضای سن‌شان است، علاوه بر این باید اضافه کرد که در زندان هم هستند و در این مدت سختی‌های زیادی را هم متحمل شده‌اند. امیدوارم این مساله به خوبی تمام شود و آن‌ها مشکلی برای‌شان پیش نیاید، اما فعلا وضع‌مان همین است و کاری از دست‌مان ساخته نیست.»
در ادامه این گزارش آمده است: «محمد شریف ، وکیل پرونده این خانواده می‌گوید: وضعیت پرونده دانش‌پورها و ریحانه حاج ابراهیم دباغ و هادی قائمی را به این ترتیب عرض می‌کنم که بعد از مراجعه فرزندشان میثم به بنده جهت کار کردن با وکیل با یکی دیگر از وکلا و همکارانم به نام خانم مریم دارایی مسئولیت پرونده را بر عهده گرفتیم.
در دادگاه تجدید نظر حکم احمد و احمد داشپور مقدم تایید شد، حکم مطهره بهرامی حقیقی به ۱۰ سال زندان همراه با تبعید به زندان گوهردشت (رجایی‌شهر)، ریحانه حاج ابراهیم دباغ به ۱۵ سال زندان با تبعید به زندان گوهردشت و هادی قائمی به ۱۵ سال زندان با تبعید به زندان گنبد تغییر یافت.
در مرحله‌ی نخست برای هر پنج متهم پرونده پنج وکالت نامه از ما گرفتند و ما مراجعه کردیم به شعبه تجدیدنظر. البته این را باید قبل از آن اشاره کنم که در مرحله بدوی گویا هر پنج متهم وکیل تسخیری داشتند، اما بعد از صدور حکم بدوی و صدور حکم اعدام با طناب دار برای هر پنج نفر ما وارد پرونده شدیم. در واقع ما با پرونده‌ای مواجه شدیم که در دادگاه بدوی برای هر پنج نفر حکم اعدام با طناب دار صادر شده بود».
محمد شریف ادامه می‌دهد که به این وکالت‌نامه‌ها ترتیب اثر داده نشد، حتا موردی بر خلاف رویه عادی پیش می‌آید که او را متعجب می‌کند: «بعد از این یک حادثه غریبی پیش آمد که من تا به حال آن را ندیده بودم. یکی از این وکالت نامه‌ها به شعبه ۲۸ بدوی رفته بود که چون مدیر دفتر آن شعبه مرا می‌شناخت با من تماس گرفت و گفت وکالت‌نامه‌ای از شما این‌جا رسیده است، ولی پرونده‌ای با این اسم و مشخصات در این شعبه وجود ندارد! با این حال من وکالت‌نامه را گرفتم و به این ترتیب یک وکالت‌نامه به دست ما رسید.»
وکلای پرونده بار دیگر چهار وکالت‌نامه دیگر تنظیم می‌کنند و به تلاش خود ادامه می‌دهند اما بعد از آن متوجه می‌شوند که از این پنج پرونده، سه پرونده به یک شعبه ( شعبه ۵۳ دادگاه تجدید نظر) و پرونده محسن و احمد دانش‌پور به شعبه‌ای دیگر، فرستاده شده است.
دکتر شریف با بیان این‌که بعد از پیگیری‌های مکرر موفق شد پرونده خانم‌ها مطهره بهرامی و ریحانه جاج دباغ و هادی قائمی را در دست بگیرند، می‌گوید: «بعد از مطالعه ، لایحه دفاعیه را تنظیم کردیم و برای سه پرونده مفتوح در شعبه ۵۳ دادگاه تجدیدنظر فرستادیم. در مورد دو پرونده‌ای که در شعبه ۳۶ بود، متاسفانه مراجعات مکرر ما نتیجه‌ای در بر نداشت. باز هم گفتند وکالت‌نامه‌ای برای دانش‌پورها نیامده است. ما بار دیگر دو و کالت‌نامه دیگر برای دانش‌پورها تنظیم کردیم و به شعبه ۳۶ دادیم تا دست کم بتوانیم پرونده را بخوانیم.»
با این حال آن‌ها باز هم موفق به دسترسی به پرونده و دریافت وکالت‌نامه نمی‌شوند. دکتر شریف می‌گوید: «بعد از پیگیری‌های مجدد دادگاه تجدیدنظر بدون این‌که ما بتوانیم پرونده را بخوانیم و لایحه دفاعیه ارائه بدهیم، گفتند حکم دادگاه بدوی تایید شده و دیگر وکالت شما «موضوعیتی» ندارد. بنابراین علیرغم تلاش‌های زیادی که صورت گرفت ما موفق نشدیم که هیچ کاری انجام بدهیم. با وجود مراجعه به زندان اوین، مراجعه مکرر به دادگاه ولی پرونده دانش‌پورها در اختیار ما قرار نگرفت و فقط به ما گفته شد که حکم تایید شده است.»
بعد از پیگیری‌های مجدد دادگاه تجدیدنظر بدون این‌که ما بتوانیم پرونده را بخوانیم و لایحه دفاعیه ارائه بدهیم، گفتند حکم دادگاه بدوی تایید شده و دیگر وکالت شما «موضوعیتی» ندارد.
وکیل دانش‌پورها می‌گوید: «اکنون باز هم پیگیر پرونده هستم تا ببینم می‌توانیم از طرف دیگر روی پرونده کار کنیم، ولی فعلا هیچ کورسوی امیدی باز نیست.»
وی در مورد اتهاماتی که این پنج نفر به آن متهم هستند و به خاطر آن چنین احکام سنگینی دریافت کرده‌اند، می‌گوید:‌ «اتهامات محسن و احمد دانش‌پور مقدم را نمی‌دانم، اما این پنج پرونده روند رسیدگی مشابهی را طی کرده بود. مثلا در مورد دانش پور پسر قضیه رفت و آمد به عراق و یک سال و نیم زندانی کشیدنش در عراق و مسائلی از این قبیل مطرح بود و در مورد پدر هم به همین شکل بود. مساله حضور در تظاهرات‌ها و ادعای ارسال عکس و خبر برای سازمان مجاهدین هم مطرح بود، که این مسائل را با توجه به سه پرونده‌‌ دیگر که خوانده بودیم، بیان می‌کنم.»
میثم دانش‌پور مقدم می‌گوید: «نتوانسته‌ایم از طرق دیگر پرونده را پیگیری کنیم، ‌به ما کمتر اجازه داده شده که کسی را ببینیم، تنها در این مدت دادستان تهران، آقای دولت آبادی را دیده‌ایم.»
وارد شده: 28 تیر 1389 - 19 ژوئیه 2010