.... .... .... .... ....
.

کاروان ستارگان خونرنگ

به مناسبت سالگرد جنایت کشتار زندانیان سیاسی در مرداد 1367


«...اين شهيدان امروز دو كار كردند، از كودك حسين (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاري قرآن تا آن معلم اطفال كوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خويشاوند يا بيگانه، و تا آن مرد اشرافي و بزرگ و باحيثيت در جامعه خود و تا آن مرد عاري از همه فخرهاي اجتماعي، همه برادرانه در برابر شهادت ايستادند تا به همه مردان، زنان، كودكان و همه پيران و جوانان هميشه تاريخ بياموزند كه بايد چگونه زندگي كنند ـ اگر ميتوانند ـ و چگونه بميرند ـ اگر نميتوانند.
...اين شهيدان كار ديگري نيز كردند: شهادت دادند با خون خويش ـ نه با كلمه ـ شهادت دادند، در محكمه تاريخ انسان. هر كدام به نمايندگي صنف خودشان. شهادت دادند كه در نظام واحد حاكم بر تاريخ بشري ـ نظامي كه سياست را و اقتصاد را و مذهب را و هنر را، و فلسفه و انديشه را و احساس را و اخلاق را و بشريت را همه را ابزار دست ميكند تا انسانها را قرباني مطامع خود كند و از همه چيز پايگاهي براي حكومت ظلم و جور و جنايت بسازد ـ همه گروههاي مردم و همه ارزشهاي انساني محكوم شده است.
يك حاكم است بر همه تاريخ، يك ظالم است كه بر تاريخ حكومت ميكند، يك جلاد است كه شهيد ميكند و در طول تاريخ، فرزندان بسياري قرباني اين جلاد شدهاند، و زنان بسياري در زير تازيانههاي اين جلاد حاكم بر تاريخ، خاموش شدهاند، و به قيمت خونهاي بسيار، آخور آباد كردهاند و گرسنگيها و بردگيها و قتل عامهاي بسيار در تاريخ از زنان و كودكان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها . » ( شریعتی – سخنرانی "شهادت")

22 سال پیش، خمینی بزرگترین دیکتاتور تاریخ ایران زمین با "فتوای!" زیر دستور کشتار هزاران زندانی سیاسی مجاهد و مبارز را صادر نمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا كه منافقین (مجاهدین) خائن بههیچ وجه بهاسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست، و بهاقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا كردهاند و با توجه بهمحارب بودن آنها... و با توجه بهارتباط آنان با استكبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهآنان از ابتدای تشكیل نظام جمهوری اسلامی تاكنون، كسانیكه در زندانهای سراسر كشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری كـرده و میكنند محارب و محكوم بهاعدام میباشند .... رحم بر محاربین ساده اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و كینه انقلابی خود نسبت بهدشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی كه تشخیص موضع بهعهده آنان است، وسوسه و شك و تردید نكنند، سعی كنند "اشداء علی الكفار" باشد. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا میباشد. والسلام
روح الله الموسوی الخمینی

در مرداد خونين 67، اعضاي " کمیسیون مرگ" مرکب از حسینعلی نیری، مصطفی پور محمدی، مرتضی اشراقی ، و همچنین علی مبشری، اسماعیل شوشتری و ابراهیم رئیسی و نیز مسئولان وزارت کشور و شورای عالی قضائی، در عملی نمودن فتوای خمینی، پروژه حذف فیزیکی هزاران زندانی سیاسی را به اجرا درآوردند.
ملاگ "مرگ یا حیات" برای انسانی که "بی گناه" است ولی در قاموس ولی فقیه "مجرم"! سئوالاتی است بر آمده از اندیشه ارتجاعی مذهب تحجر و جور:

 _ اسلام آورده ای ؟ نه؛ اعدام!

 _ اسلام آورده ای ؟ هميشه مسلمان بوده ام؛ نماز می خوانی ؟ نه؛ اعدام !

 _ اسلام آورده ای ؟ آری؛ نماز ميخوانی ؟ آری؛ به ولايت مطلقه فقيه ايمان داری ؟ نه؛ اعدام!

 _ اسلام آورده ای ؟ آری؛ نماز ميخوانی ؟ آری؛ به ولايت مطلقه فقيه ايمان داری ؟ آری؛ حاضری به تير باران شدگان تيرخلاص بزنی؟ نه؛ اعدام !

گرچه از تعداد اعدام شدگان آمار دقیقی در دست نیست، اما لیست بیش از 4500 تن از آنان انتشار یافته است. اما، عمق این جنایت در تعداد شهدای آن نیست بلکه نفس تصمیم گیری و چگونگی اجرای آن خود بیانگر قساوت و بیرحمی "خمینی" بعنوان "فرمانده" این جنایت - مکمل جنایات قبلی اش از فردای کسب قدرت - می باشد.
خمینی در پاسخ نامه پسرش احمد در پاسخ به تردیدهای موسوی اردبیلی، کوچکترین گذشت در قبال هر آنکه اورا ودستگاه فسق و فجورش را – حتی لفظا – قبول ندارد منتفی می داند.

نامه احمد خمینی و پاسخ خمینی:


خميني در اجرای این پروژه شوم حتی جانشین خود، آقای منتظری را با واژهایی شداد و غلاظ طرد نمود و کنارگذارد. علیرغم اینکه ملت ایران فرزندان رشیدی را در این کشتار از دست داد، اما خمینی و گماشتگانش، "بازندگان" اصلی جنایت خویش بودند.
بسیاری از زندانیان سیاسی به ولی فقیه « نه » گفتند و با آغوش باز "شهادت" را بر قربانی نمودن آرمانهای خود پذیرا گشتند و دلیل اصلی تعداد کثیر شهدای این کشتار نیز عمدتا مقاومت زندانیان در برابر این توطئه برنامه ریزی شده بود.

« ...حق با قابیل بود که چنان آسوده خفته بود و خواب راحت قابیلیان جاودانه بود، اگر گواهی بر نمی خاست. زمان، شبی همیشه بود، اگر شاهدی بر نمی خاست. و کودکانمان خوراک همیشه کلاغان و کرکسان و دخترانمان لقمه همیشه بازار برده فروشان و پسرانمان برده همیشه اربابان و ما همه، محکومان همیشه فراموش حاکمیت قابیل، اگر شهیدی برنمیخاست.
اما برخاست. قامتی همتای کینه ما، نگاهی به وسعت آرزوهای ما، تن پوشی به رنگ خون ما، وفریادی به قدرت نفرت ما. در مشهد خونین ما... »

مرداد 1389
منبع: سایت ابلاغ