.... .... .... .... ....
.

ناگفته های هشت سال دفاع، تاریخ شفاف می شود؟


محسن رفیقدوست که برای بسیاری از ایرانی ها نامش یادآور سالهای ریاست او بر بنیاد ثروتمند "جانبازان و مستضعفان" است و از او به عنوان اداره کننده یکی از تشکیلات مافیای اقتصادی نام برده می شود، در این مصاحبه از جمله گفته بود : درست قبل از پذيرش قطعنامه ما احساس ميكرديم كه مملكت امكانات وسيع نداشت ولي اين مهم نبود. مهم اين بود كه اين امكانات آن طور كه نظاميها ميخواستند در خدمت جنگ قرار نميگرفت. يعني اكثر اوقات در دولت با پيشنهادهايي كه براي جنگ ميشد مخالفت ميكردند و دائم ميگفتند شما كه ميدانيد نميتوانيد بغداد را بگيريد چرا ول نميكنيد؟ چرا جنگ را تمام نميكنيد؟
رفیقدوست که خبرگزاری فارس از او به عنوان "حاج محسن" یاد کرده است در ادامه می گوید : اما اين حرفها در درون دولت زده ميشد و بيرون كه صحبت ميكردند همه شعار جنگ ميدادند. براي همين آقاي هاشمي من را صدا كرد و گفت: برو در وزارتخانهات بشين، من ميخواهم توپ را به زمين دولت بيندازم. سپس حكم داد كه ميرحسين موسوي رئيس ستاد، آقاي بهزاد نبوي معاونت لجستيك و آقاي خاتمي معاونت تبليغات جنگ شوند. حالا دولت خودش بايد ميجنگيد و آقاي هاشمي با اين كار دولت را به وسط ميدان برد كه منجر شد به آن نامهها. آقاي هاشمي ميگفت دولت شعار جنگ ميدهد ولي تماما در خدمت جنگ نيست بايد تكليف را روشن كنيم.

روحیه غیر جنگی کابینه موسوی
وزير سپاه در ادامه انتقادها به کابینه ای که در آن سالها عضو بوده است در خصوص نحوه كمكهاي دولت میرحسین موسوی براي ادامه جنگ با بيان اينكه دولت هم كمك ميكرد، هم نميكرد و هم نميتوانست كمك كند، يادآور شد: حتي اواسط جنگ آقاي موسوي از من خواست كاميونهاي سپاه را براي حمل گندم از بندرعباس به سيلوها اعزام كنم تا نان مردم داده شود. در واقع خيلي از وزرا هم روحيه جنگ نداشتند و هم مملكت امكانات آنچناني نداشت.
رفيقدوست افزود: من يك سال قبل از پايان جنگ در يك سخنراني گفتم هيچ كس به شعار "جنگ جنگ تا پيروزي " معتقد نيست جز شخص حضرت امام(ره). اين جمله من به خيلي از بزرگان برخورد ولي من گفتم منظورم شما نيستيد، منظور من كل بدنه دولت است.

اعتراف به تسخیر کارخانه ها و واردات غیرقانونی
محسن رفیقدوست اما در مصاحبه خود با خبرگزاری فارس به موضوعات دیگری هم اشاره کرد از جمله تسخیر! کارخانه های کشور. رفیقدوست می گوید: من به زور ميرفتم كارخانجات دولتي را تسخير ميكردم و در آنها مهمات ميساختم، وقتي تصميم گرفتيم مهمات انبوه در داخل توليد كنيم، با همه كارخانجات صحبت كرديم و گفتيم بدون اينكه اجازه بگيريد بايد مثلا فلان پوكه را براي ما ريختهگري كنيد و ...وقتي دولت مسئول ادامه جنگ شد، فهميد كه با اين امكانات نميشود جنگيد. وقتي به من گفتند فلان مهمات را ميخواهيم من ديدم براي خريد آن 3 ميليارد دلار ارز لازم است اما اگر اين مهمات را در داخل بسازيم با 380 ميليون دلار ساخته ميشود و اين كار را كردم. ولي اين روحيه در دولت وجود نداشت.
او همچنین به خبرگزاری سپاه پاسداران می گوید: يك بار من جنسي را با تخلف قانوني وارد كردم و دادم كارخانهها و پس از آنكه كالاي مورد نظرمان توليد شد، تازه وزارت بازرگاني پيغام داد كه ما اين كالا را 7 دلار در تن ارزانتر پيدا كرديم كه من به آنها گفتم كه اگر ميخواستم منتظر شما بمانم الان هم چند هزار شهيد داده بوديم و هم كاري انجام نشده بود. اين روحيه عمومي حاكم بر دستگاهها بود كه بخشي نگاه ميكردند. ما فكر جنگ بوديم اما آنها به وزارتخانه خود فكر ميكردند.

انتقاد موسوی از تحریف تاریخ انقلاب و جنگ
میرحسین موسوی نخست وزیر سالهای جنگ اما در دیدار با جمعی از فعالان کرج به سخنان محسن رفیقدوست واکنش نشان داد و گفت: " بنده هنوز لب به سخن درباره دهه اول انقلاب باز نکرده ام و هیچ گاه هم میل نداشته ام در این باره صحبت کنم ولی ظاهرا مجبورم در صورت ادامه این تحریف ها برای دفاع از رزمندگان سلحشور و مدیران برجسته ای که در این میان سهمم عمده داشتند ناگفته های خود را بگویم و نیز بگویم که استعفای سال ۶۷ بر سر چه بود .
موسوی بدون اینکه نامی از محسن رفیقدوست وزیر سپاه کابینه خود بیاورد گفت :”آن وزیر سابقی که خود می داند چگونه به اینجانب تحمیل شد در عین آنکه بیش از همه در جریان سر ریزشدن همه جانبه امکانات دولت به جبهه ها بود حالا می گوید که اگر امکانات دولت در اختیار جبهه ها قرار می گرفت ما بغداد را فتح می کردیم .شما باید جمله ایشان را این گونه معنی کنید که اگر دولت در اختیار بنده و دوستان مان قرار می گرفت ما چه فتوحاتی داشتیم. بنده می گویم شما که نمی دانم به تحریک چه کسانی در عرض یک هفته چندین مصاحبه علیه دولتی که در آن کار می کردید انجام دادید اگر دولت را در اختیار می گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که در طول مدیریت خود بر سر بیت المال و اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید".

نظامیان دولت را از طرح های جنگ کنار گذاشتند
انتقادهای موسوی آنجایی شدت گرفت که گفت : اگر پیوندی قوی تر بین جبهه ها و دولت وجود داشت و دولت را به بهانه درز خبرها از ماجرای طرح های جنگی و دفاعی کنار نمی گذاشتند نتیجه های بهتری از عملیات گرفته می شد. او با رد سخنان رفیقدوست در عدم حمایت دولت خود در قبال جنگ گفت: من باور نمی کنم که شما فراموش کرده باشید که چهار میلیارد دلار از شش میلیارد دلار در آمد نفتی کشور هزینه جبهه ها و جنگ می شد و آن دو میلیارد مابقی نیز در حقیقت برا ی حفظ کیان کشور بود که آن هم می تواند در خدمت دفاع مقدس تعبیر شود.

سپاه می گفت خوزستان را از دست رفته بدانید
موسوی تاکید کرد: ”بعد از آنکه به تعبیر این وزیر سابق توپ در میدان دولت انداخته شد و اداره ستاد فرماندهی قوا به دولت سپرده شد تحولات اساسی در همان مدت کم در جبهه ها ایجاد شد .بنده به دلایل گوناگونی فعلا فقط به اشاره می گویم که این توپ موقعی به زمین دولت پرتاب شد که به قول مرحوم ظهیر نژاد در کمیته پشتیبانی جنگ “زیپ مرزها در حال باز شدن” بود و فاو و جزایر موجود در هور از دست رفته بودند و ما در موقعیتی قرار داشتیم که در نخستین جلسه ستاد فرماندهی کل قوا که به ریاست اینجانب تشکیل شد هم جناب رحیم صفوی جانشین فرمانده سپاه وهم جناب حسنی سعدی فرمانده نیروی زمینی در گزارشهای خود به اعضای جلسه گفتند که شما خوزستان را از دست رفته فرض کنید و تلخ آنکه این اتفاق در حالی رخ می داد که در آن شرایط نیروهای اصلی رزمنده ما در یک نقطه بی اهمیت کردستان در پی گرفتن یک ارتفاع کم اهمیت به نام “شاخ شمران “بودند و فاجعه وقتی بهتر معلوم می شود که حداقل تعدادی از فرماندهان اطلاع داشتند که همین نیروها به دلیل خشک کردن سد “دربندی خان “در معرض دور خوردن از سوی دشمن قرار گرفته بودند.

ماجرای نامه محسن رضایی به امام چه بود؟
مهرماه سال 1385 بود که هاشمی رفسنجانی به مناسبت هفته دفاع مقدس در مصاحبه مطبوعاتی مسائل مربوط به ماههای منتهی به پذیرش قطعنامه را بازگو کرد و کرد:" وضع اقتصادی ما بد شده بود و دنیا تصمیم گرفته بود بدون رعایت مقررات جنگ اجازه بدهد صدام هر کاری میخواهد، انجام دهد... ما نگذاشتیم این شرایط حاد به وجود بیاید و با پذیرش قطعنامه و تحمیل شرایط، ما جنگ را به پایان رساندیم".
هاشمی رفسنجانی همچنین با اشارهای گذرا به اختلافات سپاه و ارتش در آن مقطع و با ذکر این نکته که "دولت مهندس میرحسین موسوی در آن موقع اعلام کرد دیگر قادر به تدارک مالی نیست، از لحاظ ابزار جنگ هم آقای محسن رضایی نامهای به امام نوشت و تجهیزات متعددی از جمله چند صد هواپیما و تعداد زیادی توپ و تانک خواست" تأکید کرد: مجموعه این عوامل ما را به این نتیجه رساند که ادامه جنگ بیش از آن درست نیست.
لحن مصاحبه هاشمی به گونه ای بود که نشان می داد که فرمانده وقت سپاه پاسداران یعنی محسن رضایی "توقعات" زیادی از دولت و حکومت برای تهیه امکانات ادامه جنگ دارد. از جمله آنجا که به صراحت گفته بود :"مردم حاضر بودند اگر امام میخواست ریاضت بکشند ولی نامه آقای رضایی پذیرش قطعنامه را قطعی کرد ." اینگونه بود که محسن رضایی نیز در پاسخی به دفاع از خود پرداخت، و "استراتژی سیاسی هاشمی" را به عنوان دلیل اصلی پذیرش قطعنامه ذکر کرد و نوشت: بعد از عملیات رمضان همیشه پیشنهادات فرماندهان را اگرچه برای انجام یک عملیات میپذیرفتند، ولی برای پایان دادن به جنگ رد میکردند. تنها موقعی که راضی شدند، در اواخر جنگ بود؛ زمانی که دیدند استراتژی سیاسی با شکست مواجه شده است ولو قطعنامه 598 هم دستاورد عملیات فاو و کربلای 5 بود. ولی آنها احساس میکردند همین 598 هم عملی نباشد.

افشای نامه محرمانه آیت الله خمینی
در پاسخ به اظهارات محسن رضایی بود که چندی بعد نامه محرمانه آیت الله خمینی برای خاتمه جنگ توسط هاشمی رفسنجانی منتشر شد. نامه ای که نشان می داد بر خلاف گفته بسیاری از جمله رضایی، تصمیم رهبر جمهوری اسلامی بر اساس سخن هاشمی نبوده بلکه ناشی از گزارش فرمانده سپاه پاسداران بوده، آنگونه که آیت الله خمینی می نویسد: "با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسایل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت مینمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است، اشاره میشود."
محسن رضایی در نامه خود آورده بود: «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاح داشته باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»
سپاه پاسداران و نیروهای وابسته به جناح اصولگرا سالیان طولانی مانع از آن می شدند تا به جز راویان رسمی فرد دیگری از دیده ها و شنیده های جنگ بگوید، حتی زمانی که صدام به دارآویخته شد و عراق هیچگونه تهدیدی علیه امنیت ملی ایران محسوب نمی شد، فرماندهان سپاه همیشه با حساسیت مراقب این موضوع بودند که جز آنها و افرادی که صلاحیت آنها از جانب حکومت تایید می شد دیگران از سالهای جنگ سخنی به میان نیاورند. در طی تمام این سالها اما تاریخ جنگ و واقعیت های هشت سال از تاریخ ایران یک روایت بیان شد و در برخی زمینه ها به آرامی رو به تحریف نهاد.
موضوعی که به نظر می رسد امروز برای سپاه پاسداران و جناح محافظه کار چندان آسان نباشد، بر خلاف تبلیغات رسمی، طرح موضوعات و مباحث از سوی بسیاری از کسانی است که در جبهه های جنگ حضور داشتند و یا در هدایت جنگ بودند و اینک در اردوگاه سبز قرار دارند.

جرس
فرهمند علیپور