سند شورای عالی امنیت ملی را در خصوص ساختار و سازمان فتنه
سایت "نوروز"
1389/6/24
نوروز: به این نام ها دقت کنید: هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و محمد خاتمی. دستگاه اطلاعاتی دولت احمدی نژاد، هاشمی را در سطح اول لانه رهبری فتنه 88 و خاتمی و میرحسین موسوی را در سطح دوم این فتنه می داند. یعنی روسای دولت ایران از سال 60 تا 84 که بیشتر از 24 سال می شود هر سه از جمله حلقه فتنه ای هستند که در تحلیلی افزون تر توسط آمریکا، انگلستان و اسرائیل مدیریت می شود. این در حالیست که غیر از میرحسین موسوی و محمد خاتمی که امروز در نظام مسئولیتی ندارند، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
سندی در شورای عالی امنیت ملی بدست آمده است که به صورت فایل پاورپوینت به بررسی و تجزیه و تحلیل ساختار و سازمان فتنه 88 پرداخته شده است. به نظر می رسد دلیل تهیه این سند به صورت فایل پاورپوینت هم به این دلیل باشد که کودتاگران برای ارائه و توضیح فتنه 88 برای مقامات بالاتر و توجیه نیروهای خودی آن را تهیه کرده باشند و احتمالاً هم مبنای تصمیم گیری های نظام را اسنادی از این دست هستند که تعیین می کنند.
این سند در عین حال مشابه همان صحبت هایی است که سردار اطلاعاتی، مشفق، در پاییز سال گذشته در جمع روحانیون مشهدی بیان داشت و با انتشار وسیع آن در اینترنت مبنای شکایت هفت نفر از سران اصلاح طلب از کودتاگران انتخاباتی سال 88 گردید. این سند نشان می دهد همانند آنچه که در شکایت هفت اصلاح طلب آورده شده است، برنامه ریزی کودتا از مدت ها قبل از انتخابات با رصد کردن جلسات اصلاح طلبان صورت گرفته و دستگاه های اطلاعاتی ابایی هم نداشتند که در میان منابع خبری برای تایید تحلیل های خود از جمله اعترافات بازداشت شدگان، "شنود" را نیز به عنوان یک دلیل بیان کنند و متن صحبت هایی را که به این طریق بدست آمده است در سند خود ذکر نمایند.
این سند همچنین نتیجه بررسی و تحلیل اطلاعاتی انتخابات 88 و فعالیت اصلاح طلبان پیش و پس از انتخابات است که توسط سه نهاد اطلاعاتی، وزارت اطلاعات، واحد اطلاعات نیروی انتظامی و واحد اطلاعات سپاه پاسداران تهیه شده و نتیجه گزارش، جمع بندی دیدگاه های این سه نهاد و مورد قبول آنهاست.
با اینحال آنچه که به عنوان اولین نکته از این سند می تواند مورد توجه قرار گیرد ضعف مفرط نیروهای اطلاعاتی از توانایی تحلیل شرایط و وضعیت حال حاضر کشور است. به بیان دیگر تمام آنچه که در این گرارش و همچنین صحبت های سردار مشفق بیان شد حاصل بازخوانی شنودهای صحبت های افراد و همچنین گزارشات اعترافات آن هم به صورت ناقص است. تمام توان اطلاعاتی دولتی و حکومتی برای اینکه به گزارش خود ارزش اطلاعاتی هم بدهد ضمن تفکیک اهداف اصلاح طلبان در سطوح کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت آنها را متهم می کند که به دنبال محدود و پاسخگو کردن رهبری، بازگشت به قدرت، حذف احمدی نژاد و حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان هستند و در نهایت هم نتیجه می گیرد که اصلاح طلبان قصد دارند ولایت فقیه و رهبری را حذف کنند و قانون اساسی را تغییر دهند. برای اثبات این اهداف هم دلایلی بیان می شود و دیدگاه های اصلاح طلبان مورد استناد قرار می گیرد. این در حالیست که اهداف کوتاه مدت و میان مدتی که در این تحلیل برشمرده شده و برای آن بارها به شنودهای اطلاعاتی استناد شده است از جمله دیدگاه هایی بود که همواره درون اردوگاه اصلاح طلبان بصورت شفاف و علنی مطرح گردیده و اصلاً موارد جدیدی نیستند. اصلاح طلبان رهبری را ذیل قانون اساسی تعریف می کنند، برای بازگشت به قدرت در انتخابات حضور دارند و به مخالفت با احمدی نژاد می پردازند و با نظارت استصوابی هم بارها و بارها مخالفت کرده اند. این امور تاکنون چندان مخفیانه هم نبوده است که توسط این نهادهای اطلاعاتی به عنوان یک کشف جدید مورد استناد قرار گیرد و برای آن نیازی باشد که از دستگاه های شنود استفاده گردد. در مورد آنچه که به عنوان حذف رهبری و تغییر قانون اساسی گفته می شود هم این ادعا در ذات خود پارادوکسیکال است. اصلاح طلبان در دوران قدرت تنها از سوی اقتدارگرایان داخلی متهم نبودند بلکه اپوزسیون خارجی هم آنها را مورد انتقاد قرار می داد که سوپاپ اطمینان رژیم هستند. در عین حال راهکارهای قانونی برای اصلاح قانون اساسی و نظارت بر رهبری در خود قانون اساسی وجود دارد که اصلاخ طلبان جز به عمل به این قانون و استفاده از ظرفیت های آن، قبل و بعد از انتخابات ادعای دیگری مطرح نکرده اند. به عبارت دیگر این نهادهای اطلاعاتی، اصلاح طلبان را با اتهام عمل به قانون و خواست رعایت اصول قانونی مورد اتهام قرار می دهند. قانونی که در آن رهبری پاسخگوست و مجلس خبرگان مسئول نظارت بر اعمال رهبری است. نگاه این نهادهای اطلاعاتی به قانون و شیوه اداره کشور دقیقاً مشابه نگاه دستگاه امنیتی آخرین شاه ایران، ساواک است که توگویی قانون اساسی نوشته است که محمدرضا شاه پهلوی حکومت مطلقه کند. امروز هم قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شده است تا ایت الله خامنه ای ولایت مطلقه نماید.
بر مبنای همین نگاه توطئه محور و تخیل پرور و توهمی هم هست که ساختار سازمانی فتنه نوشته می شود تا هاشمی رفسنجانی، خاتمی، موسوی و موسوی خوئینی ها به همراه عوامل موجود در احزاب اصلاح طلب و ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان تمام جریان فتنه نام بگیرند. در این ساختار و در هیچ یک از تحلیل های دیگر این نهادهای اطلاعاتی و همینطور صحبت هایی که سردار مشفق در صحبت های خود بیان داشته بود نامی از مردم برده نمی شود و جز ارتباطی که به صورت خط چین میان ستاد 88 و اراذل و اوباش برقرار می گردد تنها گروهی که حامیان مردمی فتنه گران هستند جمعی اراذل و اوباش معرفی می گردند. با اینحال جای این سئوال باقی است آقایانی که این تحلیل برای آنها ارائه می شود و در صحبت ها و خاطرات هم بارها از تیزهوشی آنها صحبت به میان رفته است اساساً جمعیت میلیونی روز 25 خرداد در خیابان آزادی را احتمالاً همه را جزو اراذل و اوباش می دانند؟ و به همین دلیل هم هست که آنی که خود را برنده انتخابات می داند دراولین سخنرانی خود آنها را خش و خاشاک می نامد ، یا آن امام جمعه منصوب ولی فقیه بزغاله و گوساله می خواندشان .همینطور است تمام آنهایی که در دوران تبلیغات خیابانی به حمایت از میرحسین موسوی و اصلاح طلبان پرداختند هم احتمالاً در نظر نهادهای اطلاعاتی از اراذل و اوباش هستند. نهادهای اطلاعاتی نظام لااقل برای شناخت دقیق خود به خودشان که نباید دروغ بگویند. احتمالاً مسئولان وزارت اطلاعات خوب می دانند آرای میرحسین موسوی چقدر بوده ، و اگر اینرا نمی دانند اینرا می دانند که در صندوق وزارت اطلاعات بیشتر از 70 درصد بود و به همین دلیل هم وزیر پیشین اطلاعات توسط احمدی نژاد برکنار گردید و خود احمدی نژاد مسئول پاکسازی وزارت شد. مشابه همین شرایط هم برای اصلی ترین دستگاه تبلیغی نظام یعنی سازمان صدا و سیما برقرار است که تعداد آرای محمود احمدی نژاد در آن کمتر از نصف میرحسین موسوی بود. دستگاه های اطلاعاتی حداقل می توانند دستگاه های شنود خود را در مناطق پرجمیعت پایتخت و البته دیگر شهرهای مهم ایران هم متمرکز کنند تا اوج انتقادی را که نسبت به عملکرد موجود در اداره کشور وجود دارد درک کنند. در همان روزهایی که بعد از انتخابات در فکر دستگیری به قول خودشان عوامل فتنه بودند باید در خیابان های کشور اوج خشم و نفرت مردم را از نتیجه ای که به نادرست اعلام شده است می دیدند تا سطح اعتراضات را لااقل در تحلیل های خودشان به چهار تا اراذل و اوباش تقلیل ندهند. اشکالی ندارد نظام می تواند در تبلیغات خود عکس امام را به آتش بکشد و به سبزها منتسب نماید، اراذل و اوباش را به در خانه مهدی کروبی بفرستد اما مدعی شود که کروبی خودش عده ای را اجیر کرده که 5 شبانه روز جلوی ماموران نیروی انتظامی به وی فحش دهند، حمله کنندگان به بیوت مراجع را عده ای ناشناس و خودسر بنامد درحالیکه به نام ایت الله خامنه ای در خانه مراجع عظام تقلید شکسته می شود و حتی فیلمی را که توسط شبکه خبری بی بی سی از حمله به کوی دانشگاه تهران پخش می شود دروغ و ساخته و پرداخته عوامل خارجی عنوان کند. این کارها برای دستگاه تبلیغاتی نظام که خوراک فکری مردم را فراهم می کنند در ظاهر چاره ساز است، اما برای خودشان و تحلیل هایی که از سوی وزارات اطلاعات ارائه می شود که دیگر باید حقایق را بدانند و حداقل برای آینده خودشان هم که شده راه های برون رفت پیدا کنند. این که به جای تحلیل شرایط از چهار تا شنود اطلاعاتی و اعترافات زندانی ها در شرایط خاص استفاده شود که اسمش کار اطلاعاتی نیست که دستگاه های اطلاعاتی نظام این همه در بوق و کرنا می کنند.
از نکات مهم این تحلیل برجسته کردن نقش هاشمی رفسنجانی و افراد منتسب به او در فتنه 88 پیش و پس از انتخابات است. پیگیری و شنود اخبار اطلاعاتی مربوط به هاشمی، توجه بیش از حد به نقش مهدی هاشمی و جلسات وی و همچنین دیدگاه هاشمی که به دلیل مخالفت با احمدی نژاد حاضر می شود تمام قد در حمایت از اصلاح طلبان و سبزها عمل کند به خوبی بیانگر آن است که دستگاه های اطلاعاتی سه گانه فوق غیر از پرداختن به وضعیت موسوی، خاتمی و کروبی، یک نفر دیگر را هم مانع خود می بینند که او هم هاشمی رفسنجانی است و به همین دلیل هم هست که سطح فتنه 88 را از سطح انتخابات ریاست جمهوری تا تغییر نظام بالا برده اند تا بتوانند با تاثیرگذاری بر رهبری، مهمترین مانع موجود بر سر حاکمیت تماماً مطلق خود را که در شرایط حاضر هاشمی رفسنجانی است از سر راه بر دارند و در این راه هم به نظر می رسد ثابت قدم هستند. پیشدستی این نهادها بر طرح تصمیم به تغییر قانون اساسی و حذف رهبری هم از این مایه می گیرد که در آینده سیاسی ایران، نهادهای تاثیرگذار و تاثیربردار بر رهبری از اهمیت اساسی برخوردار هستند و تنها نهادی که هنوز به صورت کامل در اختیار آنها قرار نگرفته است نهادهای زیر نظر هاشمی رفسنجانی است که به دلیل سابقه غیرقابل انکار هاشمی در انقلاب، رویارویی با وی چندان آسان نیست. احمدی نژاد به عنوان خط شکن این جریان در مقابل هاشمی رفسنجانی قرار گرفته است اما فرد یا گروهی وجود دارد که در پس پرده آرزو می کند هاشمی به رویارویی علنی با نظام بپردازد تا این آخرین سنگر موجود در نهادهای قانونی را نیز تصاحب نمایند. در این صورت دیگر حاکمیت کاملا یک دستی که زمانی محافظه کاران ایرانی آرزوی آن را در سر داشتند به دست گروهی از قشریون بنیادگرا عملی می شود و نهادهای اطلاعاتی سه گانه هم با تحلیل ها غلط خود جاده صاف کن همین بنیادگرایی و عوام فریبی خواهند بود.
معلوم نیست تا چه حد تحلیل هایی در این سطح بی بن و مایه مبنای تصمیم گیری های کلان نظام است و در سطح سران نظام پذیرفته می شود. لااقل به نظر می رسد اگر هیچ کس هم این تحلیل ها را قبول نداشته باشد رهبری نظام گویا به این تحلیل ها اعتقاد دارد که اینگونه از وضعیت موجود دفاع می کند. اگر واقعاً این باشد باید برای آینده نظام و انقلاب به خدا پناه برد و به قول یکی از همین شنودهای برادران اطلاعاتی از قول محمد موسوی خوئینی ها اشاره کرد که می گوید:
"این سپاهی هایی که اینقدر در سیاست دخالتشان دادند نکند یک روز از خواب بیدار شویم ، ببینیم آقای خامنه ای را داخل یک اتاق کرده اند، نصف شب هم بروند آقای هاشمی را در همان بین راه کارش را تمام كنند." (شنود)
در ادامه شما هم می توانید با مطالعه " ساختار فتنه " دریابید جمهوری اسلامی ایران ،که درسال 58 با رای قاطع 2/98 درصدی مردم و درپی آخرین انقلاب مردمی قرن بیستم استقرار یافت ، در گذر زمان به کجا رسیده است که از درک و فهم تحولات حادث و واقعیت جامعه و مطالبات قانونی مردم وامانده و برپایه توهم گام برمی دارد و " ساختار فتنه " برای گریز از واقعیت و حفظ قدرت به هرقیمت ترسیم می کند و پا در راهی می نهد که پیش از این رژیم پهلوی پیمود . آنچه رهبران جنبش سبز با عنوان " اجرای بدون تنازل قانون اساسی " می خواهند راه نجات این جمهوری از این دام و راه است و اینکه تجربه های پرهزینه گذشته تکرار نشود و ایران بتواند در مسیر استقلال ، آزادی ، عدالت و پیشترفت قرار گیرد و ما امیدواریم که اینگونه شود .