مجید توکلی، دست نوشته های زندان
شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۸۹
منبع: دانشجو نیوز
بازگشت
شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۸۹
مجید توکلی، دانشجوی مبارز دربند، مجموعه مقالاتی به رشته تقریر در آورده و در آنها مسائل اجماعی-سیاسی جامعه ایران را مورد تحلیل قرار داده است. در فصل 5 این سلسله از مقالات، "جنبش دانشجویی" و "تاکتیک های مبارزاتی پیش رو" توسط مجید توکلی به بحث و بررسی گذاشته شده است. این یادداشت که به مناسبت آغاز سال تحصیلی منتشر می گردد در دو بخش تنظیم شده است که ذیلا هر دو بخش آن از نظرتان می گذرد:
بخش اول:
جنبش دانشجویی در شرایط بسیار سختی قرار دارد. تابستان آرام دانشگاهها سپری شد و مهری دیگر از راه رسیده است. دانشگاهها دستخوش تحولات و تغییرات فراوانی شده است. دیگر مشکلات دانشجویان به توقیف نشریات و احضارهای فراوان به کمیته های انضباطی و احکام توبیخ و تعلیق و ممنوع الورودی به دانشگاه محدود نمیشود. به بهانههای واهی دسته دسته افراد به کمیته انضباطی میروند و گاه بدون احضار به دانشگاه، ممنوعالورود میشوند. عدهای در روزهای خاص اجازه رفتن به دانشگاه را ندارند و دوستان فراوانی نه یک ترم که ترمها محروم از تحصیل هستند و با حکم تعلیق به سوی اخراج شدن راهی میشوند.
عدهای که در برابر فشارها و تهدیدها ایستادهاند به دانشگاهی دور افتاده تبعید میشوند و برخی هم با حکم اخراج مواجه میگردند. اساتیدی که سرانجام حکم بازنشستگی اجباری را نپذیرند، اخراج میشوند. هیاتهای علمی زیر فشار های امنیتی و مدیران و ریاست سرسپرده و غیر دانشگاهی کمر خم کردهاند تا در برابر هجوم نهادهای امنیتی، نظامی و قضایی به دانشگاه، و بازداشت اساتید و دانشجویان سکوت نمایند.
اگر تا چند سال پیش انگشت شماری از دانشجویان هفتهها و ماهها در زندان بودند امروز شمار زندانیان هر دانشگاه در طول سال از انگشتان دست فراتر میرود. و در جمع همه دانشگاهها از هزار نیز فراتر میرود تا در کنار دهها استاد بازداشت شده پس از انتخابات وجود گروگانهای فراوان دانشگاه در زندان به عنوان پیام صریحی شنیده شود که سکوت پیشه کنید و چشم بر حقیقت ببندید. بنده استبداد باشید و عقل و خرد و آزادگی را به کنار نهید. دانشگاه زخم خورده و رنجور در عذاب عزیزان از دست دادهاش روزگار تلخی را سپری میکند و از درد برخود میپیچد و تمنای درمان و مرهمی از سوی دانشجویان دارد.
تشکلهای دانشجویی نیز شرایطی اسفناک دارند. فضای محدود فعالیت در طول سی سال گذشته در وضعیتی سخت پهلو به فقدان تشکلی آزاد و مستقل میزند و اندک دانشجویان محافظهکاری که هنوز توانستهاند در پنهان کردن و ترس از بیان حقایق مورد نظرشان، در فضای فعالیت های انتقادی نیز بمانند، دیگر اثری از فعالین دانشجویی ندارند.
انجمن های اسلامی دانشجویان و مدرن های دفتر تحکیم وحدت طیف علامه -که در واقع پس از دستاندازیهای حاکمیت در اوایل دهه هشتاد توانستهاند همچنان وضعیت مستقل خود را حفظ کنند و سرسپرده و مداح حاکمیت نگردند- آخرین تشکلهای رسمی منتقد در جمهوری اسلامی بودند که با تقلب و کودتای بزرگ خرداد 88 زمینه سرکوب کامل آنها فراهم شد تا دیگر جز عدهای سرسپرده و مداح حاکمیت و مزدوران قلم به مزد و اسیران منافع و مطامع کسی نتواند در دانشگاهها فعالیت رسمی داشته باشد.
نشریات دانشجویی نیز که وضعیتی روشن دارند. در پی کوچکترین انتقاد در کوتاهترین فرصت ممکن توقیف می شوند و نویسندگان و مدیر و سردبیر آن با تعلیق و اخراج مجازات میشوند.
گزینشها نیز که روز به روز بیحیاتر میشوند. اگر تا دو سه سال پیش ورود خیلی از دانشجویان به خیلی از دانشگاهها و عملکرد ضعیف علمی آنها در کلاسها و امتحانات نشان از ورود غیر عادی آنان داشت -البته عملکرد ضعیف آنان به کارنامهها نمیرسید و نتایج کارنامهها متفاوت از عملکرد آنها بود و بخشی از مزد سرسپردگیشان را با نمرات غیرواقعی و مدارک تحصیلی که شایستگی آن را نداشتهاند میگرفتند- امروز همه دانشگاهها شاهد این گزینشها هستند. دست اندازی به نتایج کنکور و برهم زدن رویه شایستگی علمی در انتخاب رشته و برتری یافتن سهمیههای متعدد دیگر ملاک حضور را شایستگی علمی قرار نداده است.
با این وجود، روزگاری فقط چند دانشگاه کابوس هر شب و روز حاکمیت بودند ولی پس از انتخابات بر حاکمیت اقتدارگرای انحصارطلب اثبات شد که مخالفانش را نه فقط در چند دانشگاه بزرگ که در همه ایران و همه دانشگاهها خواهد دید. بنابراین گزینشها افزوده شد. البته از سالها قبل ستارهدار کردن دانشجوها آغاز شده بود و با حضور احمدینژاد، دانشجویان حسب فعالیت هایشان در دوران کارشناسی یا محروم از ادامه تحصیل در مقطع بالاتر -کارشناسی ارشد و دکتری- میشدند و یا با اخذ تعهدهای خاص به دانشگاه میرفتند که پس از یکی دو سال، عدم صدور کارنامه کنکور نیز به همه این مسایل افزوده شد و عده ای نیز پس از کسب رتبههای ممتاز به دلیل آنچه نداشتن صلاحیت عمومی بود -اگرچه صلاحیت علمی داشتند- از ادامه تحصیل محروم شدند.
سیمای دانشگاه تغییر کرده است، آنان که چنان انتخابات را با عنوان مهندسی با دروغ و تقلب به سرانجام رساندند، با ادعای مهندسی در دانشگاهها نیز با نام اسلامی کردن دانشگاه فاجعه ای به بار آوردند، که اگر تا دیروز "تعهد فارغ از تجاوز به تخصص" شایسته سالاری را کناری زده بود امروز دیگر تخصص نیز به شرط تعهد و سرسپردگی مقدور میگردد که حکومت اسلامی در پی خودیپروی و ایدئولوژی باوری در دانشگاهها و در پی نخبگی در سرسپردگی و اطاعت است. چنانچه خبرگان سرزمین ما نیز به واسطه خبرگی در رام و موید بودن پذیرفته میشوند.
قصه دانشگاه های ما چنین است و درصد قابل توجهی که با ابزار قدرت و ثروت به شدت حمایت میشوند در دانشگاهها در لوای حاکمیت خردگریز و علم ستیز به هر اقدامی دست می زنند تا نمایش حمایت نخبگان از حاکمیت باشند.
زهی خیال باطل، با همه دشواریها و محدودیتها و محرومیتها و محکومیتها، هنوز با گزینش ها و سرکوبها نتوانستهاند دانشگاه ها را خودی کنند و همچنان دانشگاه و دانشجویان و اساتید، غیر خودیهای حاکمیت هستند و بیم انقلاب فرهنگی دوم میرود. نه اینکه خبری از انقلاب فرهنگی نبوده باشد ولی روند تدریجی آن بارها توسط عده ای افراطی به سوی تعطیلی دانشگاهها و تصفیه هزاران دانشجو و استاد کشیده شده، که فضای سیاسی کشور و ایستادگی فعالین سیاسی و مدنی در کنار فعالین دانشجویی مانع بوده است.
مهرماه از راه میرسد و سالی سختتر از گذشته پیش روی دانشجویان است. دانشجویان راه را میدانند و ارزشهایشان را پس از این سالها در آزمونهای مختلف آزمودهاند و امروز بر اعتقادات و ارزش هایی که خود بر گزیده اند راسخ و پابرجا هستند. در مورد راهبردهای جنبش دانشجویی اگر چه جملاتی پیشتر نوشته ام ولی میدانم که فعالین امروز نیکتر میدانند و حسب هوشیاری و درک آگاهانشان از فضای موجود تصمیمگیری و برنامهریزی مناسبتر خواهند داشت.
اما گاهی از خلال تجربیات سالهای اخیر نکاتی باقی مانده است که شاید از گفتههای پیشین نیز باز مانده باشد. اگر اصرار نخست را تاکیدی تکراری بر مکتوب کردن تجربیات و مکتوب کردن راهبردها و راهکارهای اساسی و مقطعی در طول سال بدانیم باید دانشجویان را ملزم به نوشتن از همین آغاز سال دانست. در واقع نوشتن از روزهای فکر و برنامهریزی در تابستان. باید بدانند چه کارهایی ممکن است و چه کارهایی لازم، تا از ممکن ها به لازمها برسند. هدفشان را کجا قرار خواهند داد و نسبتشان را با فضای سیاسی و اجتماعی جامعه و مردم چگونه تنظیم خواهند کرد. باید مخاطبانشان را در دانشگاه بشناسند و حوزه فعالیت را مشخص سازند. با کدام اساتید، با کدام روزها، با کدام برنامهها. با این مکتوب کردن است که دانشجویان راهبردشان را خواهند شناخت و اولویتهایشان را درک خواهند کرد. (پیشتر در مورد مکتوبی از راهبردها و برنامه ها و راهکارها در پلی تکنیک و توصیه های دیگر گفته بودم.)
درباره ضرورت کار تشکیلاتی و فعالیتهای گروهی، رعایت اطلاعات خصوصی و رازداری در مسیر فعالیتها در شرایط سخت امنیتی، قاعدهمندی و نظم داری فعالیتها، عدم تاکتیک زدگی (عمل زدگی) و دوری از فعالیت واکنشی و ضرورت ابتکار در فعالیتها پیشتر گفته شده است. و در اینجا به مسایل دیگری که امیدوارم در آستانه بازگشایی دانشگاهها مفید حال دوستان دانشجویم باشد اشاره میکنم.
مسئله همدلی و ارتباط با دانشجویان سایر دانشگاهها همچنان از مهمترین اقدامات فعالان قدیمی و باقی مانده در دانشگاه ها خواهد بود. با توجه به هزینههای فراوان فعالیت دانشجویی، استمرار فعالیت برای فعالان دانشجویی در طول چند سال تقریبا غیر ممکن شده است و این گروه از فعالان ثابت قدم، معمولا پس از شکست سیاست سرکوب درون دانشگاه، به دخالت نهادهای امنیتی راهی زندان و بازداشتگاههای امنیتی میشوند. بنابراین برای پرهیز از بازداشت و جلوگیری از هزینه دادن بیشتر و تحمل سختیها ی فراوان، توصیه به فاصلهگیری از فعالیتهای گذشته میگردد. اما برای ادامه نقش آفرینی فعالین سالهای گذشته، علاوه بر نقش مشورتی و حضورهای موردی در جمع فعالان کنونی، نقش آفرینی از طریق ادامه ارتباط با دوستان فعال در سایر دانشگاهها -که احتمالا بسیاری از آنها نیز وضعیتی مشابه دارند- و همچنین پیگیری و تبادل نظر و مشارکت در برنامه ها و هماهنگیهای لازم برای انتقال نهایی به فعالان کنونی از بهترین اقدامات این دوستان خواهد بود.
پیشنهاد مناسب در صورت احیای دفتر تحکیم وحدت یا شکل گیری اتحادیههای فراگیر نیز به سان گذشته به واسطهی اهمیت و مزایای فراوان حضورهای مستقیم و تشکیلاتی با یکدیگر، همان نحوه عمل اتحادیهای خواهد بود که با توجه به شرایط سخت دور از دسترس می باشد. (البته در مورد دفتر تحکیم وحدت، شکلگیری شورای مرکزی و جلسات آن دور از دسترس نیست بلکه نشست های عمومی و علنی دور از دسترس است که پیشتر گفته شده است.) اما جمع شدن به دور یک پایگاه خبری و تلاش برای تهیه و توزیع یک نشریه سراسری -هفته نامه یا دوهفته نامه- برای همه دانشگاهها که بولتن راهبردی با ارائه راهکارهای مناسب در دانشگاهها باشد میتواند بسیار موثر –در ادامه فعالیتهای دانشجویی- باشد. با توجه به تجربههای قبلی و اقدامات مقدماتی این طرح می تواند در 8 یا 12 صفحه مطالب عمومی و اخبار و گزارشهای اصلی دانشجویی و سیاسی در کنار چند مقاله راهبردی و یادداشتهای موثر در فعالیتها در دانشگاهها شروع شود. و امکان تهیه ضمیمه مناسب را نیز باید در هر دانشگاه در هسته اصلی طراحی و تهیه نشریه فراهم کرد و با ارسال نسخه های کامپیوتری و ارائه راهنماییهای لازم ،برای چاپ و انتشار اقدام گردد. در مورد پایگاه خبری نیز اهمیت و نقش آن بر همه دوستان روشن است و فقط توصیه به تساهل و تسامح و رواداری بیشتر و درک شرایط سخت و الزام به ارتباط پیگیرانه تر با پایگاه خبری و ارسال اخبار و لحاظ همه دیدگاه های مختلف را، که مسایلی حل شده است تکرار مینمایم.
ارتباط با اساتید، فعالیت در دانشکدهها و فضاهای کوچکتر و تسلط بر فضای خوابگاهها که از سالها پیش و پس از موج نخست برخورد با تشکلها آغاز شد همچنان باید پیگیری شود. فعالیت در فضاهای کوچکتر هم هزینه کمتری دارد و هم آسانتر صورت میگیرد. البته در صورتی که نیروی انسانی کافی و زمان لازم وجود نداشته باشد این فضاهای کوچک نمیتواند مورد استفاده قرار گیرد. اساسا استفاده از این فضاها برای برنامههای بلند مدت، کارهای مطالعاتی، توزیع نشریات، انتقال اخبار و تراکت ها و پوسترها و جذب اعضا و آماده سازی فکری و سیاسی و اجتماعی برای ورود به فعالیت های اصلی دانشجویی است. چرا که حضور غیر آگاهانه در ادامه فعالیت در شرایط سرکوب کنونی هم به خود فرد و هم به اطرافیان ضربه خواهد زد.
باید از حضور عمومی دانشجویان در مکانهایی مانند سلف سرویسها و سایر اجتماعات عمومی به بهترین شکل استفاده کرد. امکان استفاده از فضاهای قانونی –هنوز محدود نشده- در دانشگاه برای تشکیل جلسات و نگهداری وسایل و دور هم نشینیهای عادی، امکان انتشار نشریه و رعایت عدم درج مطالبی که منجر به توقیف نشریه می گردد -چنین مطالبی باید در شب نامه ها منتشر گردد- و هم چنین استفاده از فضاهای شوراهای صنفی، انجمنهای علمی و کانونها و دیگر گروهها و اماکن در دانشگاه ها، برای ارتباط و عضوگیری و دور هم نشینی؛ باید در تمام طول سال مورد نظر باشد و از آنها به بهترین شکل استفاده نمود. شوراهای صنفی و انجمنهای علمی همچنان اهمیت ویژه ای خواهند داشت و باید در حمایت از انتخابات آزاد در این تشکلها و بهرهمندی از ظرفیتهای آن نهایت تلاش را به کار بست.
در مورد ورودیهای جدید یا دانشجویانی که نسبت به مسایل سیاسی راغب نبودهاند و تعقیب کننده همه مسایل نبوده، و یا به واسطه فضای سنتی تربیت و پرورش تحت تاثیر رسانههای رسمی و تلویزیون جمهوری اسلامی هستند باید مسائل متعددی را در نظر گرفت. و نباید متناسب با وضعیت یک فعال دانشجویی در پایان دوره دانشجویی با انبوهی از اطلاعات و تجربه های تلخ از برخوردها و ظلمها سخن گفت. آنچه در شروع ارتباط و سخن با این افراد باید صورت گیرد، معرفیای از امکان دسترسی به اخبار سانسور نشده در رسانه های رسمی، تنوع اخبار در فضای مجازی- اینترنت- و وجود برخی اخبار درست و کامل در شبکه های صوتی و تصویری غیر رسمی است. پس از آگاهی با در اختیار گذاشتن مجموعهای از نشریات دانشجویی و معرفی پایگاههای خبری دانشجویی باید بین دو مسیر پیش روی دانشجوی جدیدالورود، لزوم داوری و تصمیمگیری را بگشایید. در این شرایط آنچه اهمیت دارد، یافت دروغ و ظلمهای فراوان درکشور است. مسایل قومیت ها، مسایل زنان و مشکلات عدیده در کشور، ظلمهای موجود و عقب ماندگی اقتصادی و علمی و یا مسایل صنفی و آموزشی در دانشگاه –که دانشجویان برخورد مستقیمی با آن دارند- نیز میتواند فرد را درگیر نماید یا به عنوان یک معترض شخصیت سیاسی او را شکل دهد. این فرد بعدها با حضور در گروههای مطالعاتی -به ویژه گروههای مطالعاتی کاربردی مانند روشنفکری دینی، تاریخ معاصر و گذار به دموکراسی که هم مطالعه و افزایش معلومات است و هم زمینه تغییر و فعالیت، و مرتبط با دیگر فعالیتها- به یک فعال دانشجویی مبدل خواهد شد. اقدامات ابتدای سال تحصیلی در قرنطینه کردن ورودیهای جدید و تسلط بسیج بر ثبتنام و استقبال از ایشان، و برنامه های اردویی و توجیهی و تلاش برای جذب در نهادهای دانشجویی حاکمیت و ترساندن این دانشجویان از فعالین دانشجویی منتقد، و ذهنیت سازی و بیان مجموعه ای از دروغ ها و اتهامات، نمیتواند محل نگرانی باشد. زیرا تجربه نشان داده است که گذر زمان و تلاش و عملکرد مناسب، کاملا آن ترفندهای چند روزه را خنثی خواهد کرد...
بخش دوم:
فعالیت در فضای سرکوب متفاوت ازفعالیت در فضای عادی خواهد بود و این تفاوت خود را در همه مسائل نشان می دهد. دیگر نمی توان چند برنامه بزرگ و علنی داشت. دور هم نشینی رسمی و حتی غیر رسمی، با همه اعضای شاخص و شناخته شده کار دشوار و حتی غیر ممکنی خواهد بود. در چنین فضایی باید برای نشان دادن اعتراض در دانشگاه و ایجاد فضای غیر عادی -به صورت پیوسته- به اقدامات کوچک در دانشگاه پرداخت، در توزیع نشریات دقت و وقت بیشتری صرف کرد. به توزیع تراکت ها و پوسترهای هدفمند پرداخت. با تعریف نمادهای معرف اعتراض و در برگیرنده موضوعات مختلف و به ویژه دانشجویی، حساسیت و کنجکاوی دانشجویان را تحریک کرد- تصاویر زندانیان و رهبران سیاسی مخالف، معرفی سایتها و تبلیغ روزنامه ها و نشریات منتقد از جمله این موارد است- و این تعدد فعالیت در امور کوچک و غیرهزینه بر که مشکلات اساسی و سرکوب شدید را در پی نخواهد داشت باید زمینه ساز و معطوف به یک یا چند روز از سال باشد که در آن برنامه اساسی برگزار می گردد.
تریبون آزاد و تجمعات و اعتصابات گسترده از جمله فعالیت هایی است که این روزها در دانشگاه به شدت محدود شده است وليضرورت آن برای ادامه فعالیت ها فراوان است. بنابرین با اقداماتی چون سرود خوانی در سلف سرویسها و بیان برخياخبار و جملات در کلاس ها، شعار نویسی بر تخته کلاسها، توزیع پوستر و تراکت، شعار نویسی بر دیوارها، نصب نمادها و توزیع آن و قرار دادن افراد آگاه برایاطلاع رسانی در دانشکدهها و خوابگاه ها -به ویژه سایت هایدانشکده ها و خوابگاهها مکان مناسبی برای ارتباط با دانشجویان و اطلاع رسانی و قرار دادن تراکت و نشریات و ... است -و حضور در تشکلهای رسمی و غیر رسمي چون شورای صنفی و انجمن علمی فضای اعتراض را مهیا کنید تا برای اجرای موفق یک یا چند برنامه سیاسی اصلی در دانشگاه زمینه سازی لازم صورت گیرد. و پس از اجرای آن برنامه ها، دور جدید فعالیت ها و انتقال فعالیت به نسل جدید و اعلام مواضع نسبت به حاکمیت و دلگرمی برای سایر تشکل ها، همه در کنار هم شکل گیرد.
فعالیت ها در این دور باید بیشتر متمرکز بر تحقق اهداف باشند. آنچه که بیشترین دستاوردها با کمترین هزینه و امکانات است، هم در مورد نیروی انسانی و هم زمان و دیگر ملزومات و امکانات، باید مدنظر باشد. برنامه هایی که در نظر گرفته میشود باید چند خواسته را همزمان محقق گرداند. نشریات و شبنامه هاباید هم پوستر و تراکت باشند، هم خبرنامه و هم نشریه تحلیلی. در مورد پوستر و تراکت بودن نشریات، روشهای متفاوت گزارش و خبر و تصویر، تحقق بخش خواست مورد نظر است.
جذب اعضا باید در همه برنامه ها مد نظر باشد. افراد آگاه و با تجربه، بر اساس معیارهای مناسب و بویژه درصدی از بلندپروازی و دغدغهمندی سیاسی و اجتماعی، نیروهای مناسب را برای آینده پیدا کرده و آماده نمایند. اهمیت بلندپروازی و میل به رشد و کسب جایگاه ممتاز، شجاعت انجام کارهای بزرگ و خطر کردن در فضای سرکوب و ارعاب را می دهد و دغدغه مندی که رفتار مسئولانه خودانگیخته و داوطلبانه است در این دوره میتواند بسیار کارگشا در مسیر فعالیتها باشد. زیرا که تنها حس مسئولیتی در این فضا کارایی مناسب را خواهد داشت که بر اساس برنامهریزی و خواست دیگران نباشد بلکه از سوی خود فرد و به صورتی پویا و پیوسته وجود داشته باشد. در مورد سایر برنامه ها نیز باید تحقق چند هدف را مد نظر داشت.
در مورد دورهم نشینيها باید توجه داشت که مناسب است در این دوره، دورهم نشینی و جلسات برنامه محور باشد و نه گفتگو محور. منظور آن است که برنامه ملاقات و دیدار با تحقق یک ضرورت تشکیلاتی یا برگزاری دورهای مطالعاتی و حداقل هدفی برای افزایش روحیه و همدلی در کنار دور هم جمع شدن اعضای اصلی و جلسه و گفتگوی آنها بنشیند. اینگونه جلسات اگر چه وقت و انرژی بیشتری خواهد برد ولی با توجه به انجام یک برنامه و روحیهای که ایجاد می نماید و نقشهای هویتی و امید به گسترش فعالیتها در آینده ثمرات فراوانی در پی خواهد داشت. دیدار با زندانیان سیاسی و خانواده زندانیان سیاسی هر یک نقش و تاثیرگزاری متفاوتی دارد که باید مورد نظر قرار گیرد. در فضای کنونی باید برای اجرای برنامه ها از ابزار ساده استفاده کرد مثلا در یک تریبون آزاد و تجمع، استفاده از یک سیستم صوتی مجهز دیگر مقدور نميباشد و یک بلندگو دستيسبک و باطری خور بسیار مفیدتر و کاراتر ميباشد. در قرار دادن نمادها حساسیت نباید وجود داشته باشد و هر جایی میتواند مناسب قرار دادن نمادها باشد. حضور افراد در برنامههای متعدد کوچک در طول سال نباید همراه با هم باشد. برنامه ها باید باهم نسبیت و رابطه داشته باشند. ولی اشتباه بزرگ این است که جمعی از فعالان اصلی در هر برنامه شرکت یابند. حضور افراد لازم و توزیع فعالیت بین این افراد در برنامه ها به شکلی که نهادهای سرکوبگر نتوانند نقشها و میزان تاثیرگذاری فعالان را شناسایی نمایند از دیگر مسائل مهم است. -به بهانه دیدار هایی چون دیدار با خانواده زندانیان سیاسی میتوانید اعضای اصلي تان را دور هم جمع کنید و اعضای جدید را با خود همراه سازید و به آنها شخصیت و هویت بدهید. قرار گرفتن اعضای جدید و دانشجویان جدیدالورود در کنار بزرگان جنبش دانشجویی یا فعالان سیاسی در شکل گیری روحیه ی مبارزاتی و شخصیت سیاسی آنها نقش اساسيدارد- آنچه نیز استفاده از فضاهای مجاز یا استفاده از ادبیات مجاز و قانونی است باید در کنار شجاعت در بیان و صراحت قرار گیرد که استفاده به جا از شجاعت و صراحت برای شکستن فضا و ساختار شکنیها و تابو شکنیهای لازم در برنامه های اصلی، راه را برای ادامه مسیر جنبش باز ميکند و نقش پیشتاز جنبش دانشجویی را عملی مینماید. باید حساسیت های اجتماع و فضای دانشجویی را مدیریت کرد و جهت داد.
بنابرین حساسیت زایی ها و تعیین جهت و شدت حرکت معترضان را باید در دست گرفت. فعالیتهای مجاز و فعالیت های اعتراضی کوچک نیز در جای خود زمینه ساز همان برنامه های اصلی خواهد بود و نقشی بسیار مهم دارند. از سالهای نوجوانی به یاد دارم که در سالهایی که رسانهها نیز به این شکل فراگیر نبودند نقش دانشجویان در خانواده ها و نشریاتی که به خانه ها راه میافت چگونه تاثیر بسزائی در آگاهی و روحیه ی اعتراضی خانواده ها میگذاشت. اگر چه سالها از آن تاثیرگذاری پررنگ میگذرد و رسانهها جا را برای نقش ویژه دانشگاه تنگ کردهاند ولی همچنان جنبش دانشجویی و دانشگاه موتور محرکه جنبشهای سیاسی و اجتماعی است و نقش آگاهيبخشی و جریان سازی ویژه اش را دارد اما لازم است تغییراتی نیز در انتقال آگاهی به دانشجویان و مردم داشته باشد. باید به دانشجویان گفته شود که مطالب را به دیگران منتقل نمایند. باید دانشجویان پس از مطالعه نشریات یا تراکتها و ...آن را در اختیار مردم قرار دهند یا در فضای عمومی به صورتی مناسب رها کنند تا دیگران استفاده نمایند. باید تحلیلها و یادداشتهای راهبردی مختصر با ادبیاتی مناسب در کنار اخبار کوتاه و روشن قرار گیرد. جنبش دانشجویی میتواند در معرفی نهادها و رسانهها نقش مفید و موثری داشته باشد و سر انجام در انتقال و تثبیت فرهنگ جدید و ضرورت تغییرات در وضع موجود، برای مردم ایفاگر نقش اصليگردد. نزدیکی به مردم و اصناف و به خصوص همکاری و نزدیکی با دانش آموزان از جمله راهکارهای راهبردی در سال ۸۹ خواهد بود. فضای دانش آموزی به شدت تاثیر پذیر و پویا است و اصناف نیز با توجه به وضعیت در خطر و بحرانی که در آستانه فروپاشی اقتصادی ایجاد شده است محل مناسبی برای سرمایه گذاری اعتراضی آگاهانه در آینده است. در مورد اصناف باید در نظر داشت که باید آگاهی لازم داده شود که ریشه مشکلات شناخته شوند و انرژی اعتراضی هدر نرود و برایی افتن راه حل و برون رفت از بحران کنونی سر درگمی و راه خطا و توسل به بدتر از بد کنونی مجال و عرصه نیابد.
باید فعالان اقتصادی بدانند که مسیر رو به سقوط اقتصادی در گرو تغییرات اساسی در وضع موجود در عرصه سیاسی است و باید به دانشجویان و حامیان تغییر وضع موجود اعتماد نمایند. در مورد دانش آموزان با توجه به مخاطب گسترده دریافتها و اگاهی های دانش آموزان و ویژگیهای خاص پرسشگری و روشنگری دانش آموزی و تاثیر پذیری بیشتر آنها از ارزشها و نظام ارزشی نوع و تعلق خاص آنها به دنیای مدرن -که منطبق با آرزوها و بازی های کودکی و نوجوانی است- نتیجه بیشتری را از ارتباط با دانش آموزان ميتوان به دست آورد. برای ارتباط با دانش آموزان از اطرافیان خود شروع کنید. برادر و خواهر و سپس وابستگان و همسایگان و شاگردان خود را آگاه کنید. مدارس نزدیک و در مسیر و تاثیر پذیر را شناسایی کنید و با تراکت و پوستر و حتی نشریه به دانش آموزان مطالب مورد نظر را برسانید. دانش آموزان باید بدانند که حق دارند سرنوشت مدرسه و نظام آموزشی و تربیتيرا خودشان در دست بگیرند.آنها باید بدانند که صاحبان مدرسه هستند و میتوانند در برابر خواست رسمی یا سلیقه مدیر و دبیری خاص بایستند و با قرار گرفتن در این مسیر شخصیت اعتراضی و انتقادی و حق مداران را در آنها تقویت کنید و در صورت لزوم به اجرای برنامه ها و انتقادات و اعتراضات آنها کمک کنید. بر اساس تجربه ها در فضای دانش آموزی نیز به راحتی و با برنامه ریزی منطقهای و موقعیت شناسانه ميتوان اعتراضات بزرگ را برنامهریزی کرد. از دانش آموزان در فرصت هایی مناسب دعوت به عمل آورید. نزدیکی خود با معلمان و همراهی با مطالبات معلمان را نیز نشان دهید. فاصله دانشجویان و دانش آموزان را ناچیز نشان ندهید و امکان حضور در برنامههای اعتراضی همدیگر را بیان کنید.
باید به همه دانشجویان آموزش لازم "هر فرد یک رسانه" داده شود و در تکمیل این نقش به او گفته شود که علاوه بر خودش همگان را با "هر فرد یک خبرنگار" آشنا نماید. یعنی در بخشی هر دانشجو باید بداند و به دیگران بیاموزد که اخبار و گزارش ها و تحلیل ها را از رسانه های مختلف دریافت نماید و به دیگران در شرایط مختلف و ادبیات درخور هر جمع منتقل کند و سپس برای تکمیل آن نیز خود را ملزم بداند که راه انتقال برخی اخبار و گزارش ها و همچنین تحلیل های مناسب به رسانه ها برای بازتاب و انتشارش را بیابد و در آن مسیر حضور فعالی داشته باشد. باید در دانشگاه ها فعالان اصلی را بشناسد و رسانه و پایگاه مورد اعتماد خود را بیابد و با رعایت مسایل امنیتی ساده و مقدماتی به ارسال اخبار و اعلام آمادگی برای همکاری با انها بپردازد و به خانواده ها و اطرافیان نیز این مسئله را گوشزد نماید. فعالان دانشجویی در این زمینه باید گام نخست را بردارند. فعالان دانشجویی نیز در بخشی از زمان و فعالیتها باید به خود بیاندیشند و بر آگاهی و علم خود بیافزایند. باید نظم و سازماندهی مناسب تری را برگزینند و ارتباطات خود را گسترش دهند. شکل ویژه مناسب با شرایط را برای فعالیت تشکیلاتی و حفظ مجموعه ها و تشکل ها بیابند.
آنها باید با روش های گذشته و ابتکارات و نوگری های هم نسلان خودشان در آگاهی بخشی و بیان شجاعانه و صریح، و معرفی ارزش ها و راهبردها به دیگر دانشجویان و مردم اقدام نمایند. رسانه های خود را معرفی و تقویت نمایند و در رساندن نشریات همت بیشتری بگمارند. اگر چه حضور مردم و به ویژه طبقه متوسط شهری در جنبش اعتراضی"برای تغییر" بسیاری از مسایل را تغییر داده است ولی همچنان راهبرد دیده بانی جامعه مدنی جنبش دانشجویی ادامه دارد و علاوه برادامه ارتباط و کسب اطلاع و ایجاد گفت وگو با این طبقه می توان به سراغ دیگر اقشار مردم رفت و مطالبات آنها را شناسایی کرد و به گفت وگو با آنها پرداخت. آنچه در آینده اهمیت ویژه ای دارد و در یادداشت های پیشین نیز گفته شد حرکت بر اساس جنبش اجتماعی و استفاده از آن در جنبش سیاسی امروز است. مطالبات اقتصادی و اجتماعی و انسانی اقشار کم درامد، زنان و کارگران که با اوج بحران های اقتصادی در آینده ای نزدیک به بحران هایی عمیق برای حاکمیت تبدیل خواهد شد در صورت درک مناسب از آن و حضور در آن و بیان راهکارها و راهبردهای مناسب در دستیابی مردم به خواسته هایشان و ضرورت دستیابی این مردم به خواسته هایشان در اتصال آن به ضرورت تغییر وضع موجود در عرصه سیاسی می تواند بسیار راهگشا باشد. باید لایه های اجتماعی و نقش مردم و خواسته هایشان و لایه های سیاسی و نقش نخبگان و خواسته هایشان را شناخت و با اتصال آنها به هم به نتایج مطلوب رسید.
جنبش ها چنانچه در یادداشتهای پیشین هم گفته شد پوسته ای سیاسی و هویتی دارند و درون مایه ای مردمی و حقیقی. در واقع خواسته ها و مطالبات در جامعه و نزد مردم شکل می گیرد. -شاید طرح اولیه برخی از خواسته ها از سوی نخبگان باشد ولی در پی انطباق با جامعه تغییرات لازم را می یابد و سرانجام به صورت مناسب و قابل طرح شکل می گیرد- بنابراین درون مایه و ماهیت هر جنبش نوظهور اجتماعی و مردمی است. و چون فارغ از جهت و سو و تنها بر اساس هست های موجود است، حقیقی است. این مطالبات هرگاه در قالب خاصی قرار گیرد و مجموعه ای از راهبردها و راهکارهایی را برای تحقق بیابد و پیشگامی افرادی خاص یا انطباق و درهم رفتگی خواسته های مردم و نخبگان حاصل آید جنبشی سیاسی است. و در واقع به واسطه شکل و نامی که در اینجا می یابد هویتی است. در اتفاقات سال گذشته جنبش سبز قالبی سیاسی از خواست های حقیقی و واقعی مردم بود که ممکن است با تغییر در ساختار نخبگان جامعه و سرکوب شدید و عدم تحقق در کوتاه مدت از بین برود ولی جنبش اجتماعی که برآمده از خواست و مطالبات مردم است باقی می ماند و در زمان و فرصت مناسب خود را به شکلی دیگر نشان میدهد. مسایل قومیت ها، اقلیت ها و احساس غیرخودی بودن، مسئله زنان و جنس دوم بودن، فقر و عدم پیشرفت اقتصادی و مشکلات بیکاری و ازدواج، حاشیه نشینی و احساس ضعف جامعه روستایی و عشایری از جمله مسایلی هستند که نارضایتی ها و جنبش اجتماعی را شکل میدهند و حل نشدن انها- به صورت پیوسته- دلیل ظهور جنبش های خاص و جنبش های مردمی و بزرگ در مقاطع مختلف هستند. آنچه که در ماه های گذشته در ایران رخ داد و تجربه سال ها پیش بوده است نشان میدهد که حاکمیت ایران نه در پی حل مشکلات جامعه و مردم بلکه در پی سرکوب جنبش های سیاسیو جنبش های خاص است. حاکمان هیچگاه نپذیرفته اند که نابسامانی و مشکلات عدیده ای در بستر جامعه وجود دارد و به وجود آورنده ی مشکلات و نارضایتی ها هستند. مسایل واقعی و حقیقی اند و باید در پی رفع و حل آنها رفت. بنابراین با توسل به قدرت و زور یا پیش گرفتن ترفندها و ادبیات عوام فریبانه و دروغ های فراوان تنها با در هم شکستن و سرکوب جنبش های سیاسی و نشان دار در خیال پایان دادن به همه مشکلات است. در حالیکه بدون توجه به مردم و ترمیم اساسی زخم های جامعه و رسیدگی به فقرها و ناهنجاری ها نمی توان ارامش را در جامعه دیدو حل مشکلات کنونی بدون تغییرات اساسی مقدور نخواهد بود.
دانشجویان باید در مورد تاریخ فعالیت دانشجویان نیز اطلاعی داشته باشند و گذشته فعالان اصلی و تشکل ها را بشناسند و در مورد رفتار و تغییراتشان، توضیح و دلیل کافی داشته باشند. باید مرامنامه های خود را بر اساس رفتار امروزشان بازخوانی و بازنویسی کرده و تغییر دهند. برای آینده شان برنامه و راهبردی را پیشروی قرار دهند و در قالب منعطف برنامه مکتوب سال آینده شان، ابتکارات خود را پیگیرندو نظم و دقت ویژه ای را به کار برند.
منبع: دانشجو نیوز
بازگشت