.... .... .... .... ....
.

زنده باد مرضیه

یاران دیدگاه

می در قدح کنید رفیقان و گل به جیب
رسم عزای ما نه گریبان دریدنست
.........................................."وحشی بافقی"

مرضیه، (اشرف السادات مرتضائی) خاتون بزرگ و شریف و مبارز، از میان ملت ایران و مللی که همزبان ایرانیان هستند برای همیشه به میان ملت ایران و فرهنگ و زبان مردم ایران و تاریخ سیاسی و مبارزاتی ایران و خاور میانه بازگشت. او هم اکنون در حلقه بزرگان ایرانزمین از صبا و درویش خان و خالقی و قمر، و باربد و نکیسا و سرکش و سرکب و رامتین، و نیز بابک و یعقوب و ستار و مصدق و احمد زاده و پویان و خیابانی و اشرف ربیعی و مرضیه اسکویی، طاهره قره العین و صفی از اینان با همان لبخند زیبای همیشگی، زنده و بیدار، و ناظر بر ملت و میهن خویش است. نشان از دو سو دارد این خاتون، که او هم نگین گرانبهای انگشتری هنر ایران است و باشصت و چند سال آواز و نوای خوش خود، بر علیه ارتجاع خفقان آور مذهب ملایان و عقب ماندگیهای عمومی مذهبی، خوش خروشید و جوشید، و هم باچهارده سال سکوت خود از سال شصت تا هفتاد و چهار به ارتجاع حاکم نه گفت و هم با شانزده سال تبعید خودخواسته و رزم، با صدا و کلام خود از مردم ایران دفاع نمود.

مرضیه را نمی توان به سادگی تعریف نمود. او خود همیشه به سادگی و هوشیاری خاص خود می گفت من مرضیه ام! و درست میگفت. او مرضیه بود و مرضیه خواهد ماند.

اگر به سالهای 1320 شمسی برگردیم و فضای آن روزگار را حس کنیم معنای رزم بزرگ او را برای تلطیف قلوب ارتجاع زده در خواهیم یافت. رزمی که به سهم خود، سه چهار نسل را اندک اندک از سیاهیهای ارتجاع به قلب فرهنگ لطیف ملی ما رهنمون شد و اگربدانیم که حتی در حکومت ملایان هم او با عزت و احترام در میان مردم می زیست معنای مهاجرت او را به خارج و دست شستن از خانمان و کسان را، آنهم در سن هفتاد سالگی در خواهیم یافت. مرضیه اندکی از شرح احوالات خود را در «حرفهای مرضیه» و سخنان وپیامهایش باز گفته است و بسیاری از حکایت روزگار او را باید پس از این بگوئیم و بشنویم.

مرضیه اینک با «رفت و بازگشت» خود و بسته شدن حصارهای مادی زندگی تن، و نه زندگی جان و فرهنگ، در افقی قرار گرفته است که میتوان او را فارغ از معیارهای روزمره و متغیر سیاسی و اجتماعی باز یافت و نظاره کرد. ما او را باز خواهیم یافت نظاره خواهیم کرد و باز خواهیم گفت. مرضیه آزاد زنی بزرگ و بزرگوار بود که عمیقا به بقای روان و شخصیت و جاودانگی اعتقاد داشت و خود دمساز با عارفان راستین سر در حلقه اندیشه عارفان داشت، در فرهنگ باستانی ایران زمین که میراث آن با فرهنگ عارفانه پس از اسلام در آمیخته اعتقاد بر این بود که روان نیکان در ستونهای بامدادن با نور در می آمیزد و هر سپیده دمان بر جهانیان نور می افشاند. ما مرضیه را در هر سپیده دمان در ستونهای بامدادان باز می یابیم. مرضیه با ملت ایران بود و با ملت و فرهنگ ایران زنده است. زنده باد مرضیه.

مسعود ابراهیم نژاد، فرهاد اسلامی، سعید اطلس، داریوش افشار، مهدی تقوایی، پرویز داورپناه، بهرام رحمانی، کورش طاهری، کورش عرفانی، عزیز فولادوند، علی فیاض، راضیه متینی، میلاد مختوم، مجید مشیدی، عباس منصوران، ایرج مصداقی، علی ناظر، بصیر نصیبی، اسماعیل وفا یغمایی

وارد شده: 21 مهرماه 1389 - 13 اکتبر 2010