.... .... .... .... ....
.

خلعت می‌دهند، سيلی می‌زنند



پس از زوال مشروعيت سياسی حکومت جمهوری اسلامی، اين مجموعه با بحران‌ کارآمدی خود نيز به شدت دست به گريبان است. در عرصه‌ بين المللی، ايران چهارمين قطعنامه‌ تحريمی و تحريم‌های يک طرفه‌ ايالات متحده، اتحاديه‌ی اروپا، ژاپن، کره‌ جنوبی، استراليا و کانادا را دريافت کرده و مقامات حکومتی در برابر تحريم‌ها صرفا به «جايزه دادن به خود»، انکار، تهديد و ناسزاگويی می‌پردازند.

آنها همان طور که به ضرب و شتم معترضان در داخل می‌پرداخته‌اند، دول خارجی را نيز به سيلی خوردن نويد می‌داده‌اند: «من اينجا خطاب به بدخواهان ملت ايران می‌گويم که سر جایتان بنشينيد و اگر رویتان را زياد کنيد ملت ايران به شما سيلی[ای] خواهند زد که راه خانه‌تان را گم کنيد.» (ايسنا، ۱۲ تير ۱۳۸۹)

در حوزه داخلی همه‌ آمارها و رخدادهای يک سال اخير بالاخص پس از کاهش درآمدهای نفتی که علاجی موقت برای بسياری از سوء‌ مديريت‌ها بود حکايت از گرفتار آمدن حکومت است در چاه‌هايی که خود به حفر آنها مشغول بوده است. برخی بانک‌ها (بواسطه‌ دهها ميليارد دلار بدهی معوقه) و موسسات خدمات اجتماعی (مثل سازمان تامين اجتماعی) در حال ورشکستگی هستند و نرخ رشد اقتصادی به حدود نيم يا يک درصد کاهش يافته است. فرار مغزها و خروج سرمايه افزايش يافته و دولت با افزايش ۳۱ درصدی بودجه‌ نظامی اميدوار است بقای خود را تامين کند.

روش قاجاری مديريت

مديران اين حکومت غير از متهم کردن مخالفان و استکبار جهانی به کارشکنی و ايجاد مانع، برای مواجهه با مشکلات ناشی از عدم کارايی به برخوردهای خشن و تحقير آميز با مديران ميانی و رده‌های پايين مثل سيلی زدن به آنها متوسل شده‌اند.

پس از سقوط يک هواپيمای ديگر خطوط هوايی داخلی در مشهد و در جريان جلسه‌ کميسيون مجلس با مسئولان امور حمل و نقل کشور، مدير عامل سازمان هواپيمايی کشوری و معاون وزير راه در جريان مشاجره با رئيس هواپيمايی تابان به صورت وی سيلی زد. (الف، ۵ بهمن ۱۳۷۶)

در جلسه بررسی مشکلات مردم خاوه (يکی از روستاهای بخش جوادآباد ورامين)، نماينده ورامين در مجلس نيز پس از درگيری لفظی با بخشدار به صورت وی سيلی زد. (جرس نيوز، ۲۶ دی ۱۳۸۸) اين رفتارها از چه تحولی در نحوه‌ حکومت کردن در ايران و فرهنگ سياسی آن در اين دوره حکايت دارند؟

خلعت‌دهی منابع کشور

روش معمول شاهان ايران برای رتق و فتق امور در ميان حلقه‌ خودی‌ها يا درباريان آن بود که در صورت رضايت از عملکرد افراد وفادار به آنها خلعت يا هديه و جايزه می‌دادند و در صورت عدم رضايت آنها را مردود دانسته و از جمع نزديکان بيرون می‌کردند.

راس نظام جمهوری اسلامی در دوران ولايت خامنه‌ای از همين مشی پيروی می کند. حکومت ولايت فقيه از اين حيث، نوعی بازگشت به دوران قاجار و ماقبل مشروطه است. اين وجه قاجاری در دوران پس از انتخابات دهم تشديد شد.

در حلقه‌ وفاداران به ولايت فقيه، افراد برای قربت دست و پا می‌زنند تا نزديکی به بيت را ابزار برخورداری از رانت‌های حکومتی قرار دهند. کسانی که در ديدارهای رهبری حضور پيدا می کنند برای همين خلعت‌ها که امروز گاه به پروژه‌‌ها و قراردادهای چند ميليارد تومانی يا چند ده و چند صد ميليارد تومانی سر می‌کشند خود را در معرض انتقاد عمومی قرار می‌دهند.

نسبت مستقيمی ميان قدرت و ثروت افراد در جمهوری اسلامی با قرب و بعد آنها از دستگاه ولايت فقيه وجود دارد. ميزان، نحوه‌ اعطا، و دريافت‌کنندگان اين خلعت‌ها و رانت‌ها نيز وابستگی کامل به اراده‌ رهبری و خوشايند و احساس وی دارد و از هيچ قاعده‌ای پيروی نمی‌کند.

حکومت آمرانه

اما ساختار دولت در ايران امروز بسيار پيچيده‌تر از دوران قاجار است و روحانيون و نظاميان دستگاه دولت را برای اداره‌ ديوانسالاری گسترده و پيچيده‌ی موجود و ساماندهی به امور يعنی ساکت نگاه داشتن مردم برای هرچه بيشتر منتفع شدن از منابع کشور نياز دارند. اين دستگاه نه به مردم بلکه به حاکمان غير منتخب پاسخگوست.

در سازمان اداری دولت هر يک از مقامات پايين‌تر به مقام يا مقامات بالاتر پاسخ می‌دهد. اين پاسخگويی نيز نه بر اساس وظايف مقرر و قانونی و به طور شفاف در عرصه‌ عمومی و با نتايج مشخص برای رفاه عمومی بلکه در تنازع قدرت ميان مديران رده‌های بالا، ميانی و سطح پايين صورت می‌گيرد.

نتيجه‌ اين نوع پاسخگويی به مقامات بالاتر که تنها به رابطه‌ رئيس و مرئوس و بر اساس احساس خطر از تنزل رتبه‌ مديران انجام می‌گيرد (به علاوه‌ گستردگی فرهنگ خشونت در ميان قدرتمندان نظام که عموما سولابق نظامی و امنيتی دارند) سيلی زدن مقامات بالاتر به مقامات پايين‌تر (به عنوان نماد تخفيف و تنبيه) به خاطر کارايی پايين دستگاه‌هاست.

بازخواست‌ها نيز نه به عزل مديران نالايق بلکه به سيلی زدن ختم می‌شود. گردش نخبگان بر اساس رای و نظر مردم در سياست ايران امروز غايب است. در اين حال، نتيجه‌ عدم کارايی جايگزينی با مديران شايسته نيست، تحقير مديران غير شايسته است. کسانی که سيلی می‌خورند آن قدر خودی هستند که نمی‌توان آنها را کنار گذاشت اما نتايج اعمال آنها برای حکومت هزينه‌هايی دارد که بايد با سيلی خوردن تنبيه شوند.

اگر خلعت‌دهی ولی فقيه بازگشت به روش قاجاری حکومت کردن است سيلی زدن نمايندگان مجلس و معاونان وزرا به مقامات پايين‌تر به خاطر فجايع و سوء مديريت‌ها بازگشت به روش حکومت‌داری دوره‌ رضا شاه است. بدين ترتيب جمهوری اسلامی پس از سه دهه ادعای حکومت عدل علی و مديريت جهان به روش‌های غير انسانی و آمرانه‌دوره‌های حکومت‌داری پيشين در ايران رجوع کرده است.

سيلی زدن در ادبيات اقتدارگرايان

ادبيات دولت احمدی‌نژاد و هواداران آن مملو است از وعده و وعيد سيلی زدن. رئيس دولت، رئيس مجلس و فرماندهان نظامی، مسئولان تبليغاتی و مداحان مرتبط با حکومت بارها از سيلی زدن به گوش دشمنان و مخالقان نظام سخن گفته‌اند.

سيلی زدن از تهديدهای هميشگی محمود احمدی‌نژاد است: «بدخواهان منتظر سيلی باشند» (آينده، ۲۵ مرداد، ۱۳۸۸)؛ «ملت ايران سی سال با بزرگواری و کرامت با شما برخورد کرده است اما اگر دست از دخالت‌هايتان برنداريد چنان سيلی به بدخواهان خود خواهد زد که راه خانه‌شان را گم کنند» (فرارو، ۲۵ مرداد ۱۳۸۸)؛ «ملت ايران در ۲۲ بهمن امسال با حضور با شکوه خود سيلی محکمی به صورت استکبار جهانی خواهند زد.» (حيات، ۱۲ بهمن، ۱۳۸۸) اين ادبيات از آغاز در سخنان رهبران جمهوری اسلامی سابقه دارد. ‌آیت الله خمينی در اولين سخنرانی خود در بهشت زهرا اعلام کرد که توی دهن اين دولت (دولت بختيار) می زند.

ادبيات نهادهای نظامی که ابتکار عمل سياسی را در کشور دارند نيز مملو است از کلماتی که خشونت را ترويج می‌کند. سيلی زدن يکی از واژه‌های کليدی در اين ادبيات است. به عنوان نمونه مهم‌ترين فراز توصيف سپاه پاسداران از مراسم ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ که توسط خود فرماندهان سپاه برنامه‌ريزی و اجرا شده بود آن است که «راهپيمايی ده‌ها ميليونی ۲۲ بهمن ۸۸ کوبيدن سيلی محکم نهايی بر چهره کريه دشمنان عنود و بدخواهان منافق بود.» (موج، ۲۲ بهمن ۱۳۸۸)

در ادبيات سياسی اقتدارگرايان رقابت سياسی وجود ندارد بلکه نزاع و جنگ در جريان است و غلبه‌ی يک جناح بر جناح ديگر با سيلی زدن همراه بوده است: «اين طيف که در دولت نهم با چالش جدی مواجه شد ["ضد انقلاب جديد" که طول ۳۰ سال گذشته شکل گرفته و حرکت آن در دوره سازندگی شروع و در دوره اصلاحات به اوج رسيده] و سيلی محکمی خورده بود، در انتخابات دهم به ميدان آمد و به دنبال بازسازی خودش بود و در نهايت به جريان فتنه انجاميد.» (حيدر مصلحی، تابناک، ۷ خرداد ۱۳۸۹)

هواداران حکومت نيز هيچ دريغی از سيلی زدن به حتی نيروهای نزديک به خود ندارند: "خداوند در انتخابات آينده به دکتر احمد توکلی و اصولگرايان حزبی، سيلی محکم و پرصدايی خواهد زد." (فاطمه رجبی، فرارو، ۲۵ مهر ۱۳۸۶) نتيجه‌ی اين ادبيات در رفتار حاکمان جمهوری اسلامی و بالاخص دولت احمدی نژاد و نيروهای نظامی‌ای که اين دولت را در دست دارند ديده می شود.

بواسطه‌ تبديل شدن سيلی زدن به يک هنجار در رفتار سياسی اعضای هيئت حاکمه است که مخالفان دولت احمدی‌نژاد در بخش ديگری از حاکميت نيز به همين گونه اعمال دست می‌زنند. سيلی زدن محمد علی انصاری در سالگرد خمينی بر صورت نجار، وزير کشور، از همين گونه اعمال است. (جزئيات جديد از روز ۱۴ خرداد، الف، ۲۱ خرداد ۱۳۸۹) رسانه‌های اقتدارگرا از عدم محکوميت اين سيلی (در صورت صحت) از عدم محکوميت آن توسط اصلاح طلبان شکايت داشته اند در حالی که خود از کشتن و شکنجه‌ی معترضان همواره اظهار رضايت کرده‌اند.

خلعت دهی و سيلی زدن خود به خود اعمالی غير قانونی و به ترتيب تبعيض‌آميز و غير انسانی هستند اما آنچه بيش از اين اهميت دارد نمايانگر بودن آنها از روندهای مديريتی در نظام نوين جمهوری اسلامی است. در اين نظام که مردم هيچ راه و روشی برای بيان آزاد و بدون هزينه و انتقال مطالبات خود به مقامات ندارند و خود حکومت نيز از روش‌های علمی برای ارزيابی عملکرد خود (مثل نظر سنجی) استفاده نمی‌کند و مديران نيز بر اساس شايسته‌سالاری انتخاب نمی‌شوند تنها روشی که برای مديران مافوق جهت اثبات اقتدار مديريتی خود باقی می‌ماند تمسک به خشونت است.

مجید محمدی
رادیو فردا
۱۳۸۹/۰۷/۱۶
بازگشت