روزنامه آلمانی "هندلزبلات"
دکتر یوزف یوفه (Josef Joffe)، یکی از روزنامهنگاران سرشناس آلمانی در تحلیلی که برای روزنامهی اقتصادی هندلزبلات نوشته، ارزیابی خود از اثرات تحریمها بر ایران را با اشاره به انفجار هفته گذشته در یک انبار مهمات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر ایلام آغاز میکند. تحلیلگر، با طرح این پرسش که «آیا انفجار ناشی از شلختگی بوده یا خرابکاری» مینویسد: «پیش از آن کرم کامپیوتری استاکسنت به درون تاسیسات اتمی ایران خزید، تاسیساتی که زیمنس آلمان تحویل داده است». اما جالبتر از همه پیام روسیه است، که تاکنون همواره تلاش میکرد تحریم ایران را رقیق کند: «ایران سیستم دفاع موشکی اس ۳۰۰ را دریافت نخواهد کرد.»
حمله نظامی منتفی است، اما...
در ادامه این تحلیل آمده است: «اوباما بیش از همه این اقدام روسیه را ستود. روسیه سالها نه آری میگفت و نه نه. مستندات تازه نشان میدهند که برنامه حمله نظامی علیه تاسیسات اتمی ایران منتفی شده است. در نتیجه، جنگ به سایه میرود، خرابکاری جای آن را میگیرد و طناب تحریمها بیشتر کشیده میشود. احتمالا چشمپوشی اعلامنشده واشنگتن از جنگ، اقدامات دیپلماتیک را آسانتر کرده است.»
هندلزبلات در بخشی دیگر از مقاله تحلیلی خود، در اشاره به مناسبات بازرگانی آلمان با ایران می نویسد:«آلمان، پس از چین و امارات متحده عربی سومین صادرکننده کالا به ایران است. اما فشار آمریکا دارد اثرات خود را برجای میگذارد. آخر سپتامبر امسال کنسرن "تیسن کروپ" به معاملات خود با ایران پایان داد. پیش از آن زیمنس، آلیانس و لینده این کار را کرده بودند. چرا؟»
تحریمها، آلمان و بازار آمریکا
در پاسخ به همین پرسش هندلزبلات مینویسد: «روز ۹ ژوئن سال جاری شورای امنیت تحریمهای خود را، به ویژه در عرصه صدور تسلیحات و نقل و انتقال ارز تشدید کرد. چند روز بعد، یک دوجین شرکت ایرانی به لیست سیاه آمریکا راه یافتند. کسی که با این شرکتها همکاری کند، از بازار آمریکا بیرون رانده خواهد شد. در پایان ژوئيه، اتحادیه اروپا ضربه دیگر را با ممنوعیت سرمایهگذاری در بخش انرژی وارد کرد، که مهمترین منبع درآمد رژیم است.»
به نوشته هندلزبلات، جای تعجب نیست که زیمنس از بازار ایران عقب مینشیند. حجم معاملات این کنسرن در ایران ۴۰۰ میلیون یورو است که در مقایسه با درآمد ۲۰ میلیارد دلاری آن در آمریکا رقمی نیست. همین قاعده در مورد خودروسازی کیای کره جنوبی نیز صادق است که نمیخواهد بازار آمریکا را از دست بدهد. ژاپن هم مثل کره جنوبی تحریمهای یکجانبه را اعمال کرده است.»
ضعف بیشتر یک اقتصاد ضعیف
در ادامه میخوانیم: «تجربه نشان میدهد که جنگ اقتصادی در چندین دهه گذشته، به استثنای آفریقای جنوبی، هیچ کشوری را به زانو در نیاورده است. اما یک چیز در این میان در حال آشکار شدن است: ایران از این فشار فزاینده رنج میبرد، زیرا دارای اقتصادی ضعیف است.»
هندلزبلات سپس آماری را ارائه میدهد که نشاندهنده وخامت بحران اقتصادی ایران است: «درآمد ناشی صادرات انرژی ایران، که در سال گذشته ۸۰ میلیارد دلار بود، در سال ۲۰۱۰ حدود ۲۰ میلیارد دلار کمتر است. رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۰۷ نزدیک به ۸ درصد بود، اما در سال ۲۰۱۰حتی به ۲ درصد هم نخواهد رسید.»
تحلیلگر هندلزبلات با ارائه یک مثال دیگر نشان میدهد که موانع مبادلات اقتصادی چقدر بزرگ شدهاند. او مینویسد:« یک سرمایهگذار هامبورگی که یک کارخانه در ایران ایجاد کرده، باید قطعات ایتالیائی را ابتدا به آلمان بیاورد، در آنجا برایش اجازه صدور بگیرد. بعد قطعات را به جنوا (در ایتالیا) بازگرداند و از آنجا با کشتی به ایران بفرستد. او باید بهای قطعات را به صورت نقدی بپردازد و هزینههای بیمه اضافی را نیز تحمل کند.»
کمک احمدینژاد به غرب
تحلیلگر آلمانی در ادامه مینویسد: «مشکلات اقتصادی به تحریمها محدود نیست. احمدینژاد بهگونه طنزآمیزی بهترین متحد غرب است. او باید نیروهای تحتامر خود، یعنی کادرهای سپاه پاسداران را، که یک چهارم اقتصاد را تحت کنترل دارند، تغذیه کند. این، یعنی امتیازات، انحصارات و از دست دادن توان رقابت و در بیان کوتاه، ترمز رشد اقتصادی. از سوی دیگر، او مجبور است مردم را با دادن یارانه مواد غذائی اصلی و انرژی آرام نگه دارد. یک خانواده ۴ نفری باید از این طریق سالانه ۴ هزار دلار جداگانه دریافت کند. این، بر اقتصاد فشار میآورد. اگر این یارانه با بهای نفت و گاز کاهش یابد، احمدینژاد مجبور است افیون کمتری میان جامعه پخش کند.»
رژیم میخواهد ۱۰۰ میلیارد دلار یارانه را قطع کند و قیمتها را بالا ببرد. در همینجا دو سنگ آسیاب به گردن دارد: «تورم بیشتر و خشم فزاینده فقیرترین اقشار که پایههای قدرت او را تشکیل میدهند. اگر او همانطور که نقشه کشیده مالیاتها را بالا ببرد، بازاریها و کسبه نیز وارد صحنه میشوند. این ها ۳۲ سال پیش به سرنگونی شاه کمک کردند و تابستان امسال، دست به اعتصاب زدند.»
نقش غرب در جنگ قدرت داخلی
تحریمها هرگز کشنده نیستند، اما هزینه مبادلات را بالا میبرند. این را هم یک دیکتاتور میتواند برطرف کند. اما، ایران سرزمینی است که در آن حاکمان درگیر جنگ قدرت دائمی با جامعه مدنی و مخالفان محافظهکار هستند. اگر رژیم حاکم، به این دلیل که تحریمها اقتصاد فلجاش را فلجتر میکنند، نتواند مردم را آرام نگه دارد، قدرتش را از دست خواهد داد. رژیم، عنوان را دارد، اما دیگر صاحب قدرت نیست. در سال ۱۹۷۹ شاه نیز در چنین موقعیتی قرار گفت، کسی که ظاهرا همه قدرت را در دست داشت، از ارتش گرفته تا منابع سرشار نفت.
در مورد نقش غرب در تحولات داخلی ایران، هندلزبلات مینویسد: «غرب شریک خاموش جنگ قدرت داخلی است. این سکوت، ممکن است به لحاظ دیپلماتیک پرمعنا باشد، اما بهلحاظ سیاسی نیست. زیرا مردم باید بدانند که تحریمها رژیم را هدف گرفته است، نه آنها را.»
در پایان مقاله توصیه میشود: «اوباما، مرکل و شرکا باید صدای خود را بلند کنند و بگویند: ما علیه رژیمی هستیم که جهان را مثل مردم خودش آزار میدهد. این یک سیاست واقعی خوب است. تاریخ استبدادهای مدرن نشان میدهد که مخالفان، بالاخره روزی برنده میشوند.»
برگرفته از: دویچه وله
وارد شده: 30 مهر 1389